نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
اندر حکایت حال ژورنالیسم سینمایی
مهدی رحیمیان
…گفته میشود که عصر نشریات چاپی به پایان رسیده است. دلایل این اتفاق هم متعدد و هم آشکار است. و مهمترین آنها، فاصله غیر قابل ترمیم بین هزینهها و درآمدهاست. نشریات چاپی پرهزینه شدهاند و طرفداران این نشریات هم انگیزههای خود را در خرید و پیگیری محتوا از دست دادهاند. این اتفاق در بسیاری از حوزههای اندیشه و هنر بحث روز است. وقتی بزعم برخی دستاندرکاران سینمای ایران بیش از ۸۵ درصد فیلمهای ساخته شده در ایران تماشاگر خود را پیدا نمیکنند یا بعبارتی مورد پسند مخاطبشان قرار نمیگیرند، همین اتفاق افتاده است. یعنی فیلمها دیگر نمیتوانند، چه بلحاظ محتوایی و چه فنی در استانداردهای خود باقی بمانند و از طرف دیگر تماشاگران هم انگیزههای خود را از فیلم دیدن بدلیل پیدا نکردن فیلم خوب از دست دادهاند. البته پیدایش شیوههای دیگر و ارزانتر برای تماشای فیلم (فیلم خوب) هم مزید بر علت شده است. تفاوت بین شکست در فیلم خوب سازی و شکست در نشریه خوب سازی در همین انگیزههای مخاطب به تماشا و خرید و حمایت از صنعت سرگرمی نهفته است. در ایام انقلاب دیجیتال، نشریات و محتوای دیجیتال از رشد کمی قابل توجهی برخوردار شدهاند اما همچنان مشکل فقدان فرهنگ مواجهه با محتوای دیجیتال، دنبال کردن نشریات دیجیتالی و هزینه کردن برای کالایی که مجازی است وجود دارد…
اخبار سینمای ایران
محراب توکلی
…در اینکه این که اصغر فرهادی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین فیلمسازان تاریخ سینمای ایران است، شکی نیست! اما سازههای سیستماتیک در رسیدن به این جایگاه در مدیوم سینما و هنر مستلزم کنکاشی ایضا دراماتیکی میباشد که در این متن گنجانده نمیشود. آنچه اکنون به مثابه درک حیات هنری در آثار آقای فرهادی قابل برداشت است، ابتدا از کارمایهای روایی قابل بررسی میباشد. موتیفهایی پیرنگمحور که در جای جای جهان زیستی اثر منتشر شده و تمامی عناصر میزانسن و زیباییشناسانه را تحتالشعاع خود قرار میدهد. فرهادی از خلق موقعیتی استثنایی و استحالهنگاری از قبل آن شیرهی درام را در فضای روایت خود جاری میکند. از بین رفتنِ جنین داخل شکم مادر یا تجاوزی انجام شده/نشده همان شالودهایست که مسیر ایستادگی در قبالش تحفهی درام را به ارمغان میآورد. سلوک درونی و دگردیسگونهی کاراکترها در زیست پسارویدادش متناسب با کاربست موقعیتها برخلاف باور مخاطب نحلهای اخلاقی را بر تارک روایت میکوبد. در واقع فرهنگ عقدهگشایی و گردنفرازی با توجه به تمام سختیها پیش آمده جای خود را به اندیشهای اخلاقمدار میدهد…
خلط مبحث سینمایی؛ نگاهی به سوتفاهم ها در سینمای اجتماعی ایران
عباس نصرالهی
همانند سینمای اجتماعی، تعریف رئالیسم هم، در سینما همراه با مناقشه و تناقض بوده است، گرچه که با گسترش رسانهها و کتب سینمایی و فعالیت بیشتر محققین سینما در سالهای اخیر، تعریفاتی منسجمتر و دقیقتر از رئالیسم در سینما ارائه شده است، اما به واسطه اینکه رئالیسم هم، نه در ذیل دستهبندی ژانرها و نه در ذیل دستهبندیهایی روایی قرار میگیرد و تنها میتواند یک شیوه بازنمایی باشد که پس از ادبیات و نقاشی پا به هنر هفتم هم گذاشته است، پس لازم است که ابتدا تعریفی از رئالیسم در سینما را کنار خود داشته باشیم و سپس بتوانیم این عنوان را در کنار عنوان سینمای اجتماعی بگذاریم و شکل بازنمایی رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران را مورد کنکاش بیشتری قرار دهیم. میتوان رئالیسم در سینما را به دو شکل تعریف کرد: نخست فیلمهایی که در حال واقعنمایی کاراکترهای خود و ماجراهای اطراف آنها هستند و تلاش میکنند تا منطقهای علت و معلولی موجود در داستان را درون جهان همان فیلم به یک واقعیت واحد برسانند (سبکی که در سینمای کلاسیک هالیوود بسیار مرسوم بوده است) و دوم فیلمهایی که با نمایش عریان و نوعی بازتولید مکانیکی واقعیت، تلاش میکنند تا در مقابل قواعد و قوانین هالیوودی بایستند…
حصار نامرئی؛ نگاهی به فیلم شماره ۱۷ سهیلا
شهرزاد شاه کرمی
…متن پیشرو بنا دارد تا به فیلم شمارۀ ۱۷ سهیلا تنها ساختۀ بلند محمود غفاری در مقام کارگردان و نویسنده، به عنوان یکی از آثار دهۀ نود سینمای ایران بپردازد و مؤلفههای تقابل فردـاجتماع را در آن مورد بررسی قرار دهد. این فیلم در نیمۀ دهۀ نود ساخته شد و دو سال پس از آن (۱۳۹۷) در گروه هنروتجربه به اکران درآمد. سهیلا با بازی خوب زهرا داوودنژاد، دختری مجرد است در آستانۀ چهلسالگی که به دلیل خطر نازایی احتمالی، تصمیم دارد هر چه سریعتر ازدواج کند. سهیلا با نقاط ضعف خود، یعنی چاقی و سنی که از نگاه عام نامناسب برای ازدواج است، دستوپنجه نرم میکند و میکوشد ضعفهای خود را از راههای دیگر جبران کند. به عنوان مثال به پوست صورتش رسیدگی میکند یا بدون آرایش بیرون نمیرود. اما پرسش اساسی این است که مسائلی مانند ازدواج دختران و تأثیر سن و ظاهر آنها در این مقوله، چه میزان اثر اجتماع و نگاه غالب و عامه است و تا چه اندازه ناشی از عواطف و احساسات درونی و فردی زنان؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها بهترین راه ورود به جهان فیلم است. میتوان ابتدا از فرم بصری و تحلیل میزانسنهایی آغاز کرد که سهیلا به عنوان شخصیت اصلی در آن قرار دارد. نقطۀ اتکای روایت فیلم سهیلا است، به این معنا که فیلم از زاویۀ دید او روایت میشود…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 169 – ویکی سینما
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
نظریه پساساختارگرایی در سینما
محمد هاشمی
…پساساختارگرایی، که در اواخر دهه 0691 به منزله راهبردی نو برای تحلیل متن و رهیافتی بدیل به تفسیر آثار ادبی ظهور کرد، توجه نظریهپردازان امریکایی نقد را به خود معطوف ساخت. اگرچه اصطلاح پساساختارگرایی در حال حاضر به نظریات گوناگونی (مثلاً تاریخگرایی نوین) که پس از ساختارگرایی نضج گرفتهاند اطلاق میگردد، امروزه واژههای پساساختارگرایی و واسازی(deconstruction) اغلب به جای یکدیگر به کار می روند. اصطلاح «واسازی» که توسط بنیانگذار این نظریه، ژاک دریدا وضع شد، نخستین بار به سال 6691 هنگامی که دریدا، فیلسوف و آموزگار فرانسوی، مقالهاش را با عنوان “ساختار، نشانه و بازی” در همایشی در دانشگاه جانزهاپکینز قرائت کرد- در حوزه ی مطالعات ادبی امریکا مطرح گردید. دریدا با اعتقاد به اختیاری و قراردادی بودن دلالت (اینکه ما چگونه از نشانههای موجود در زبان به معنا میرسیم)، فرایند وارونه ساختن فلسفهی غرب را آغاز میکند…
نقد سینمای جهان
گروه نویسندگان
…سوختن با ظرافت تمام لحنی شاعرانه به خود گرفته که در یک سو راه به گرهگشایی یک معما میدهد و از سوی دیگر -و در لایهای عمیقتر- به جوش و خروش درونیات یک نویسنده میپردازد. در واقع لایۀ عمیقتر داستان، نه دربارۀ آنکه میسوزد که دربارۀ مسئلۀ سوختن درونی یک نویسنده است؛ نویسندهای که با کودکیِ غمآلودی بزرگ شده و قصد دارد تمام عقدههای کودکیاش را در قالب یک داستان نمایان سازد. کاش فقط اطلاعات بیشتری از پدر «لی جونگ-سو» داشتیم که تصورمان از کودکیاش، تراژیک جلوه میکرد تا غمگین کننده؛ امّا در کل سوختن فیلمی است شاعرانه که در نگاه نخست سادگی، و در نگاه عمیقتر، پیچیدگی درونیات شاعر -کارگردان فیلم: لی چانگ-دونگ- به چشم نشسته و در خاطر میماند. سوختن با نکات ریزی که دارد، موجب دو برداشت از جانب مخاطب شده و هیچ کدام از برداشتها، برداشت دیگر را زیر سؤال نمیبرد. سوختن شعری است استعاری و ایهامگونه که چیدمان عناصر رواییِ متناسب با هم، فضایی میسازد دو پهلو، و سرشار از واژههایی شاعرانه/ استعاری؛ از جنس سینمای آشنای کره جنوبی، و سینمای غریب «لی چانگ-دونگ». سوختن دقیقاً به هایکویی میماند در عین سادگی، سخت پیچیده، حال آنکه «موراکامی» نیز زادۀ سرزمین هایکوهاست…
فیلمنامه سرزمین بی خانمان ها
پارسا زنگنه
…فیلمنامه از آن جهت که مبتنی بر شخصیت و فضا است، باید ورودی شخصیتهای خود را منوط به سلوک تک شخصیت اصلی خود توصیف کند. به همین بابت ورودی شخصیتهای سونکی و دیو در میدان رویدادهای دراماتیکی است که به محوریت فرن اتفاق میافتند. ورودی سونکی: سونکی وقتی به فرن برای زاپاس کمک میکند، برای جبران از فرن میخواهد که به او برای آماده شدن برای رفتن به سفر کمک دهد. ورودی دیو: به اینگونه است که مدتی بعد از آنکه فرن به او قهوه میدهد، دیو سعی دارد در جابجا کردن وسایل و ظروف به فرن کمک کند اما به طور ناگهانی ظروف از دستش به زمین میافتند و میشکنند. فیلمنامه در شخصیت پردازی سونکی و دیو یکی از آنها را شخصیتی نسبتاً قوی و دارای سبک، و دیگری را قدری ضعیف و بی دقت توصیف میکند. برای ساختن یک شخصیت راههای زیادی وجود دارد و متدهای مختلفی را میتوان از هر فیلم استنباط کرد، اما فرمولی که اینجا جریان دارد به گونه زیر است: در کنش آنی + در قصه پس زمینه + در کنش آتی. بر اساس همین فرمول داریم که؛…
زخمی به عمق انزوا
فاطمه شاه بنده
…به دلیل مضیقه مالی که پس از جنگ جهانی دوم بروز کرد بسیاری از فیلمسازانِ اروپایی به ساخت فیلمهای مستند روی آوردند: آلن رنه، ژرژ فرانژو و اینس واردا در فرانسه و کن راسل در بریتانیا. در بین آثار این افراد مستند شب و مه اثر آلن رنه از منظر سیاسی مستند مهمی به حساب میآید و کارگردانان بیشماری تصاویر آن را الهام بخش ساخت فیلمهای داستانی خود که مربوط به جنگ جهانی دوم و اردوگاههای کار اجباری است دانستهاند.شب و مه مستندی گزارشی است که به بازنمایی یک استثمار اقتصادی در تاریخ میپردازد؟ استثمار و بهرهکشی از بدنها برای کار و کسب درآمد -درآمدی از پوست و استخوان. سوژه در شب و مه نه انسان بلکه اردوگاه است و تنهای بیجان، بدنهای انسان به اردوگاه هویتِ سرد میبخشد. در کار آلن رنه با ترکیب دو زمان و دو لحن روبهرو هستیم که زمان اول، اردوگاه پس از جنگ و زمان و لحن دوم، اردوگاه در زمان استثمار را نشان میدهد. در تصاویر پس از جنگ فیگور تنهای انسانی در قاب نیستند تنها اردوگاهها، ساختمانها و حصارها و ابزار زنگ زدهای که برجا ماندهاند در گذر وقت خزه بسته و سبز شدهاند و انگار سر از دوران سیاهی بیرون آورده و با اکنون موسیقی زندگی بخش «هانس ایسلر» تصویر شده است…