نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
آیا بازهم برای تماشای فیلم به سالن سینما خواهیم رفت؟
مهدی رحیمیان
…در مطالعات سینمایی، رفتار اجتماعی به سینما رفتن نه فقط به نوع محتوایی که روی پرده سینماها است بلکه به تنوع بی پایان نمایشها و فضاهایی که نمایش فیلم اتفاق می افتد بستگی دارد. درست است که فناوریهای دیجیتال امروزه همهی آنچه را که برای مخاطبان سینما در سالنهای سینما جذابیت داشت، مثل پرده بزرگ و کیفیت تصویر مطلوب و صدای خوب فراهم کرده است. و درست است که امروزه ما می توانیم هرجایی که باشیم با ابزار متنوعی که در اختیار همه است به تماشای فیلم بنشینیم اما نباید فراموش کرد که به سینما رفتن و فیلم دیدن در شرایط جمعی گوشه ای از زندگی اجتماعی است. ما به دیدار همنوعان خود در خیابان ها و قدم زدن در بوستان ها و تماشای بازی کودکان نیاز داریم. ما انسانهای اجتماعی هستیم و گرچه برای راحت تر زندگی کردن نیازمند فناوری هستیم اما آنها نباید ما را از زندگی اجتماعی محروم کنند…
اخبار سینمای ایران
الناز دیمان
حدود هشت ماه از آغاز اکران برخط(آنلاین) در دوران کرونا میگذرد و حالا با قاطعیت بیشتری میتوان گفت این نوع اکران جوابگوی هزینههای تهیهکنندگان نیست و نمیتوان به اکران آنلاین به عنوان راهی برای بازگشت سرمایه نگاه کرد. اگرچه برخی از فیلمهای اکران شده در VOD ها مانند «خروج» به کمک بنیاد سازندهی فیلم و تبلیغات خوب توانستند تا حدی در اکران غیرسنتی موفق ظاهر شوند اما به صورت کلی این نوع اکران به اصطلاح کفاف خرج و مخارج سینما را نخواهد داد. مدتی بعد از شیوع کرونا و با فروکش کردن موج اول این بیماری سینماها بازگشایی شدند اما به ندرت فیلمهایی مانند «بیحسی موضعی» و «شنای پروانه» توانستند موفق به جذب مخاطب شده و تنور سینما را گرم کرده و سالنها را پرمخاطب کنند. ترس از ابتلا به کرونا و تعطیلی مداوم سالنها باعث شده سینماها به مرز ورشکستگی کامل نزدیک شوند. طبق آنچه در رسانهها مطرح شده سینماداران بیش از ۱۸ میلیارد تومان به به تهیهکنندگان بدهکارند اما در شرایطی که بلیتی فروخته نمیشود توان بازپرداخت این مبلغ را ندارند. مهدی نیکآئین مدیر سینما «سپیده» تهران درباره شرایط بد سینما در ماههای اخیر گفته است: « سینما سپیده از ابتدای سال تاکنون ۵۰ میلیون تومان هم فروش نداشته است. من موافق این مطلب نیستم که ترس مردم از بیماری کرونا، باعث شد مردم از بازگشایی سینماها استقبال نکنند، چون همزمان تمام فستفودها و اماکن ورزشی که شرایط مشابهی دارند باز بودند و مردم هم از آنها استقبال کردند و هنوز هم میکنند…
گفتگو با نوید دانش؛ کارگردان فیلم «دوئت»
عباس نصراللهی
…همیشه به نظرم آمده آدمها طوری لباس میپوشند که دوست دارند به نظر بیایند و خانههایشان را طوری درست میکنند که واقعا هستند. با کمی دقت در خانه هر آدمی میتوان به ابعاد پنهان شخصیت او پی برد؛ ترسها، تعلقخاطرها، حساسیتها و…؛ خانه ما بیش از هرچیز دیگری خود واقعی ما را نمایندگی میکند. بنابراین همانطور که شما هم اشاره کردید اهمیت خانهها و البته محلکارها در دوئت بیش از فقط محل زندگی یا محل کار است. از اینرو در پروسه نگارش فیلمنامه سعی میکنم تا نهایت ممکن جزئیاتی که به نظرم میآید را شرح دهم. همکاری با آقای مقدم هم از مطالعه فیلمنامه و جلسات گپوگفت شروع شد و در ادامه بنا به حساسیتهایی که به آن اشاره کردم ناچار شدیم در تمامی لوکیشنها تغییرات اساسی ایجاد کنیم. آقای مقدم در کارشان دقیق و مسلط هستند، به جزئیات توجه بسیار دارند و نتیجه کار خوبشان در دوئت دیدنیست…
ژاله خون شد / نقد فیلم خون شد کیمیایی
علی فرهمند
چند لحظه، چند دَم از پیِ هم هست که هست و نیستِ شهر را، «خانه» را در نگاهها، باورها، زیر و رو میکند -عوض میکند. چند تصویر -که پس از آن شهر دیگر شهرِ همیشه نیست -دروغ نیست. و آدمها -که ساده از کنار هم میگذریم- آدمهای سابق نیستند. تأثیرِ این چند صحنه قدری است که رهات نمیکند. حس دارد و گلوت را میفشارد. ترس سراغت را میگیرد. لحظههایی که براندازِ نقاب مردمانِ خمیده از دود و مردانِ ترکخورده است. روراست از دردها میگوید و شهرِ درد را جلوت میآورد. میترسی که این شهر، شهر تو است؟ ترس داری حتّی به وقت قدم زدن در خیابانها -ترس تیزیِ زنگزده که قایم از پشت، قرص و راست میخورد بهت. ترس مرگ نیست، ترس بد-مرگی است و نابلدیِ مسخشدهگانِ به گرفتن چاقو در دست. چند لحظه فقط و تأثیرش همواره است: فضلی با کولهباری از غم، سایهوار به خانه میرود. ماهیها مُردهاند. آغوش مادر به خوشآمد بسته است -حالی و حوصلهای به آغوش مادرانه نیست. پدر، علیل. فضلی پیِ خانواده آمده بود امّا میبیند خانهای نیست که خانواده؛ خانهای که سندش دست هرکس و ناکسی است و هرکس و ناکس توش جولان میدهد. خانۀ ما، خانۀ من. میگوید: «خونه مهمه، فقط خونه». اعضا پراکندهاند. برادرش (مرتضا) را از دیوانهخانه بیرون میکشد. دیوانهخانهای پُر از بیخیالی…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 20 – ویکی سینما
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
چشم انداز تاریخ در سینما
مهدی رحیمیان
…شک معقولی که تاریخدانان نسبت به فیلم داشته و دارند ریشههای عمیقی در سنت سینمایی دارد. به زعم ایشان، گونههای تاریخی در سینما کمترین نسبت را با تاریخ داشتهاند و در ارائه آن کمترین حسن نیت را نشان دادهاند. به عقیدهی تاریخدانان، فیلمهای تاریخی نمایش مسخرهای است که جریانهای تاریخی را از طریق میزانسنهای تاریخی تقلید کرده و قصههای ملودرام را در لباس ضرورت تاریخی عرضه میکنند. بسیاری هم به این نوع فیلمها عنوان درامهای ملبس به لباسهای قدیمی دادهاند که به پرداخت سطحی و فرصتطلبانه از یک گذشته تاریخی اشاره دارد. رویکرد تاریخدانان بدین گونه است که محصولات سینمایی این چنین بیارزش تاریخی سرشار از اشتباهات و تحریفهایی است که در بازنمایی تاریخ وجود دارد؛ آنها تقویم تاریخی را به ازای دستیابی به ساختارهای دراماتیک دستکاری میکنند؛ آنها رویدادهای پیچیدهی تاریخی را ساده میکنند؛ آنها شخصیتهای تاریخی را بمنظور سازگاری با نظام ستارهسازی تحریف میکنند و به جای وجه تحلیلی تاریخ به وجه تماشایی تاریخ میپردازند. فیلمها مشاهدات تاریخی را به یک منظرهی زیبای بدون پشتوانه تبدیل میکنند…
نقد سینمای جهان
گروه نویسندگان
…صنعت سینما، همچون همگنان اش، نظام آموزش و مذهب، بخشی از آپاراتوسهای بازتولید اجتماعی را تشکیل می دهد. دستگاهی برای “اقناع” توده ها. فیلم محاکمه شیکاگو ۷ می کوشد با شمایل زدایی از “انقلاب های اجتماعی” سال ۱۹۶۸، و اهلی کردن آرمانهای گسسته اما جهانی آن دوران، “اسطوره دمکراسی” آمریکایی را به میانجی “حزب دمکرات” بازسازی کند. فیلم علنا ماجرای محاکمه را با مبارزه در جریان میان ترامپ و بایدن همسان می کند. “انقلابیون” حالا پا به عقل گذاشته می دانند که تنها راه “اصلاح” سازمان اجتماعی، از راه قانون( بخوانید انتخابات) می گذرد.فیلم از الگویی کلاسیک پیروی می کند. نخست اختلافات میان انقلابیون روشن و رفع می شود. بعد از رسیدن به نقطه عطف “اتحاد”، حالا نیکسون و دستگاه “سیاسی شده عدالتخانه اش” دربرابر “شهدای جنگ ویتنام” فرو می پاشند و انقلاب در خون کشیده شده ۱۹۶۸ به سرانجام می رسد. پی نویس پایانی یادآوری می کند که “هیدن”( یکی از رهبراین دانشجویان آزاد در جریان انقلاب ۶۸) به سناتوری می رسد! فیلم اما الگوی یا کلیشه یک محاکمه آتشین از جنس دوازده مرد خشمگین لومت را به خوبی پیاده می کند….
وارث ناسازگاری آلمانی؛ کریستین پتزولد و واپسین اثرش اوندینه
فاطمه شاه بنده و علی فرهمند
… آشکار و مبرهن است که تناقضِ ریشهیافته و گستردهی فکری آلمانی راه خود را به نقاشی (برای مثال مونک و مارک)، تئاتر (شلمر و مولر)، موسیقی (رگر و اشلاینشتاین)، ادبیات (هسه و گونتر گراس) و سینما باز کند. سینمای موج نوی آلمان آینهای است بر این تناقضات فکری: «فاسبیندر» سرخوردهگی آلمانی را به بیانیترین -و آلمانیترین- شکل ممکن به تصویر میکشید و افسردهگیِ آلمانی را بستری برای روایت داستانهای تصویریاش میدانست. «هرتسوک» به جای پرداخت به این دوگانهگی، در جستوجوی ریشههای آلمانی -و بعدها در جستوجوی ریشههای شکلدهندهی تمدن انسان- برآمد. «وندرس» از همان ابتدای کار، انشقاق فکری آلمانی را بیهیچ قضاوتی به تصویر میکشید و اغلب فیلمسازان موج نوی آلمان بر این خط فکری گام برداشتند. و آنچه امروز به عنوان مکتب برلین شناخته میشود، دستمایهی این رویکردهاست. حال جای تعجب نیست اگر یک بازماندهی مکتب برلین -کریستین پتزولد- در کار خود، تاریخ آلمان را به تمدن، سنت یا تاریخ اسطوره پیوند و نقد صریحی علیه فرهنگ و سیاستِ اکنونِ آلمان ارائه میدهد (اوندینه) یا در دیگر کارش -ترانزیت، جهان پرالتهاب جنگ بینالملل و مضمون مهاجرت را به واقعیتِ تاریخی وصل میکند. یا … پیتزولد آشکارا با این دوگانهگی سر و کار دارد…