نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
پژوهش های سینمایی و عصر داده ها
مهدی رحیمیان
بیش از یکصد سال از عمر سینما میگذرد اما مطالعه پیرامون این پیچیدهترین پدیده تصویری بشر خیلی کمتر از این سابقه دارد. درواقع از میانههای قرن بیستم بود که نوشتن در باره سینما از حوزه نقد و تحلیل فیلم و اندک مقولات روانشناختی به حوزه وسیع مطالعات سینمایی گرایش پیدا کرد. از آن زمان، مطالعات سینمایی بعنوان مجموعهای گفتمان در بارهی سینما، ما را با نظریههای مختلف در حوزهی سینما آشنا کرده اما هرگز نتوانسته در سایه یک نظریهی جامع جمع شده و به ما در درک و فهم فیلم کمک کند. چونکه نظریهی فیلم و مطالعات سینمایی از مشخصههای متفاوتی برخوردارند و عمدتا تحت سیطرهی شیوههای توصیفی عمل میکنند. یعنی از یک محصول انفرادی، در اینجا فیلم، آغاز میشوند و به ارائه نظریه در مورد یک مجموعه، بعبارتی سینما، میرسند. این شیوهایست که به شکل پژوهشهای سینمایی در تاریخ آموزش سینما، تحقیق پیرامون سینما و مدارس سینمایی تثبیت شده است. از طرفی، پژوهشها در حوزه سینما عمدتا بنیادی و کیفی هستند. به این معنی که در تعریف خود وجوه ذهنی و تفسیری را در نظر میگیرند. از وجه فلسفی این روشهای کیفی به مفاهیم واقعی و تجربی دست پیدا نمیکنند بلکه عموما در پی کاوش و تبیین پرسشهای پیچیده درباره چگونگی و نحوه تولید معنا در سینما هستند…
اخبار سینمای ایران
الناز دیمان
همزمان با شروع اپیدمی کرونا در کشور چین مجید مجیدی اواخر ژانویه در نامهای به سرویس فارسی رادیوبینالمللی چین با مردم این کشور همدردی کرده بود. این کارگردان همچنین اوایل امسال اعلام کرده بود قصد دارد از تجربیات مردم چین در دوران کرونا فیلم بسازد و در گفتگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون مرکزی چین گفته بود به زودی آماده ساخت فیلمی با موضوع تلاش و همکاری و همیاری مردم چین، کودکان و خانوادههای چینی در مبارزه با این بیماری است تا شجاعت و همدلی و امید مردم چین به زندگی را در قاب تصویر به نظر جهانیان برساند. از این مصاحبه مدتها گذشت و کرونا در ایران به شکلی حتی گستردهتر از کشور مبدا یعنی چین و بسیاری از کشورهای جهان شیوع پیدا کرد اما خبری از تولید یا پیشتولید فیلم مجیدی نشد. تا اینکه چندی قبل خبر ساخت فیلم این کارگردان در چین رسانهای شد. مجیدی که برای حضور در سومین جشنواره بینالمللی فیلم جزیره هاینان (HIIFF) در سانیا در استان هاینان در جنوب چین به سر میبرد و مشغول برگزاری کارگاه آموزشی است در مصاحبهای عنوان کرده پس از این جشنواره به استان یوننان در جنوب غربی چین سفر میکند تا بتواند لوکیشنهای احتمالی فیلم بعدیاش را پیدا کند…
گفتگو با جواد مطوری؛ مرد جلوه های جذاب بصـری
عباس نصراللهی
…مسلما مبدعین این صنعت آنها هستند و این صنعت در ابتدا متعلق به هالیوود و سپس کشورهای پیشرفته دیگر است. آنها صنعت را خلق میکنند و ما از آن استفاده میکنیم. البته این به این معنا نیست که ما نمیتوانیم مولف باشیم. ما در اینجا تکنسینها و آرتیستهای بسیار خوبی داریم که اگر از ایران به کمپانیهای بزرگ بروند، به عنوان یک فرد موثر و کاربلد مشغول به کار میشوند، اما اینگونه هم نیست که ما تکنولوژیای را اختراع کنیم، ما میتوانیم ابزار اختراع کنیم که تاثیرگذار هم هستند، اما نمیتوانیم کاری را انجام میدهیم تا جریانی بسازد و تاثیرگذاریش بزرگ باشد، جریانها آن طرف ایجاد میشوند و ما همانها را در کارهایمان استفاده میکنیم. من فکر میکنم فاصله ما با آنها مهم نیست، موضوع مهم این است که ما با سرعت خوبی در حال پیشرفت هستیم. یعنی صنعت انیمیشن و جلوههای ویژه ایران با سرعت خوبی روبه جلو حرکت میکند. بسته به تلاش و کوشش ما، این فاصله میتواند کم شود، زیرا هر ابزاری را که آنها دارند، ما هم داریم و دیگر دوره بهانهجویی برای کمبود یا نبود امکانات گذشته است و میماند بحث تلاش، همت و پیادهسازی و اجرای درست ایدهها، اکنون ما توانایی و امکانات انجام سختترین کارهای جلوههای ویژه را دارا هستیم و اگر کاری دچار اشکال هست حتما نقص آن به ما و اجرای ما بازخواهد گشت. ما تکنسینها و متخصصین بسیار خوبی داریم که هرکاری را بخواهیم و از ما بخواهند را میتوانیم انجام دهیم…
نگاهی به فیلم ناگهان درخت
دانیال هاشمیپور
…اما ساختمان لرزان ناگهان درخت یک پایهی اصلی دیگر هم دارد. فیلم سرشار از ارجاعهای مختلف است؛ از چهارصد ضربه و جانی گیتار گرفته تا کتاب وایلدر نوشتهی اکسل مدسن و شعرهای لورکا با صدای شاملو. در لحظه لحظهی فیلم ردپایی از یک اثر هنری دیگر به چشم میخورد و یا یک لحظه از یک فیلم بزرگ بازسازی میشود؛ مانند لحظهای که معادی دیالوگهای آیکونیکی که استرلینگ هیدن در جانی گیتار به جوآن کرافورد میگوید را برای مهناز افشار بازگو میکند و یا پایانبندی فیلم با آن تک درختی که مستقیم از فیلم ایثار تارکوفسکی آمده و در پایانبندی ناگهان درخت پیاده شده است. در واقع یزدانیان به عنوان یک فیلمساز/منتقد که علاقهی غریبی به تاریخ سینما دارد، در موقعیتی مشابه با فرانسوا تروفو، تلاش کرده تا با نزدیک شدن به سبک کاری او دست به نوعی عشقبازی با تاریخ هنر بزند. غافل از اینکه در آثار بزرگ تروفو همواره ارجاعات در خدمت تکامل دایرهی شخصیتپردازی فیلم است. اگر در چهارصد ضربه آنتوان دوانل پوستر فیلم تابستان با مونیکا ی برگمان را میدزدد و یا در روز برای شب نماهای متعدد از کتابهای سینمایی روی میز فیلمساز میبینیم – مشابه نماهای کتابهای سینمایی روی میز بازجو در ناگهان درخت – کارکردی در بطن روایت و شخصیتپردازی مدنظر فیلمساز است که فیلم یزدانیان فاقد آن است. در واقع آن رویکرد سینهفیلیایی که تبدیل به یکی از ویژگیهای اساسی شخصیتهای تروفویی میشود و در نتیجه، ارجاعات بیشمار به تاریخ سینما هم توجیه منطقی پیدا میکند، عنصر غایب در بستر پیرنگ ناگهان درخت است…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 37 – ویکی سینما
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
پنج ابداعی که صنعت فیلم را دگرگون می سازند
حمیدرضا احمدی لاری
…خیلی وقت نیست که پژوهشگران کمپانی انویدیا Nvidia یک شبکه عصبی مبتنی بر الگوریتم ابداع کردهاند که میتواند تقریبا از هیچ، چهرههای تازه و کاملا واقعی تولید کند. این تکنولوژی بر اساس یک طراحی بسیار پیشرفته در کمپانی انویدیا شکل گرفته که استیلگان ) StyleGAN نظامی برای تولید چهرههای واقعگرای کامپیوتری – م) نامیده میشود. یک شبکه عصبی که میتواند جنبههای مختلف شیی مقابل خود را شناسائی کرده و تصویرجدیدی از آن خلق کند. تا امروز از این تکنولوژی برای جانبخشی (یا انیمیت کردن) شخصیتها، و تابلوهای نقاشی کلاسیک استفاده شدهاست. شما میتوانید با مراجعه به وبسایت این شرکت چهرههای متفاوتی را ببینید. باورنکردنی است. تفاوت این ابزار جدید با دستگاه شناختهشده تصویرپردازی کامپیوتری (CGI) ، کیفیت خیلی واقعی تصاویر آن است. در حقیقت با دستگاه جدید، تصویر توسط کامپیوتر تولید نمیشود، بلکه حاصل زندگی واقعی است که توسط کامپیوتر ترکیب شدهاست. ازاین تکنولوژی درعرصه ویدئو هم استفاده شده است – مثلا بازسازی کامپیوتری کری فیشر و پیتر کاشینگ در مجموعهی جنگ ستارگان: روگ وان Star Wars: Rogue One . پس انتظار بیجائی نیست که بتوان همه شخصیتهای یک فیلم را با این نرم افزار تولید کرد…
نقد سینمای جهان
گروه نویسندگان
…فرزاد مؤتمن فیلمش را ساخت -فیلم خودش را. این شاید برای یک فیلمساز با کارنامهای با بیش از پانزده فیلم بلند کمی عجیب به نظر برسد امّا برای کسی که تعداد قابل توجهی از فیلمهاش را دوست ندارد، کاملاً طبیعی است. در طول این همه سال، مؤتمن تلختر شده و فیلمی ساخته بهغایت تلخ، و در عین حال، صدای خندههاش را افزایش داده است -بالأخره آدم باید یکجوری به تناسب برسد! سراسر شب دربارۀ تمام آن سالهای در غربتِ فیلمسازی است؛ سالهایی که آرمانها آرامآرام رنگ باختند و از بین رفتند. نرسیدنِ «رؤیا» به «استاد» در شبهای روشن آنقدر تلخ نبود که نرسیدن خالقانِ شبهای روشن به آرمانهاشان. مرگِ کیانیانِ مارکز توسط لمپنی که نقشش را پسیانی بازی میکند چیزی است شبیه به بیصدا شدنِ صدای «صداها»سازان. اکنون امّا فرزاد مؤتمن، با یک کابوسِ بیستساله بازگشته است؛ کابوسی بهمانند رؤیا -همانقدر هراسناک که مطبوع و مطلوب. روزی اگر «عقیقی» -همان شبهای فیلمبرداری «شبهای روشن»- نوشت: «تصویرِ پرفریاد»، اکنون این فریاد را میتوان در «سراسر شب» ِ مؤتمن سراغ گرفت. سراسر شب یک حدیث نفس است؛ فیلمی است که بدون سپری شدن لحظههای تلخ، بدون بر باد رفتن آدمهای یک نسل و بدون از راهی به راه بیراهه رفتن بهوجود نمیآمد. سراسر شب گویای شعری است که «هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد»!…
نوید دانش: تصویرگر کوارتت عشق و نفرت
مرجان نوری – راضیه فیضآبادی
…دوئت ماجرای تلاش حامد است برای رهایی از عذاب وجدان از گناهی که ما نمیدانیم چه بوده و داستان سپیده است برای سرکردن زندگی با علاقهای که با عشق فاصلهای بسیار دارد، و داستان همسرانشان برای بودن یا نبودن، ماندن یا رفتن. به این ترتیب چندان گزافه نیست اگر بگوییم فیلم بیش از آنکه در قید و بند روابط گذشته باشد به احوالات درونی انسانها پرداختهاست. دوئت هر چند در موسیقی به معنای دونوازیست اما در اینجا حس و حال درونی چهار کاراکتر اصلی را هرچند دومینووار، اما بصورت مجزا دنبال میکند. پس میتوان گفت با فیلمنامهای فرد محور روبرو هستیم. البته نه در معنای ضد اجتماعی آن، بلکه در معنای متداول و آشنا در فلسفه اگزیستانس. همه اتفاقات بیش از آنکه در اطراف و محیط بیرونی شخصیتها رخ دهند (حال چه در حال و چه در گذشته)، در درون آنها در جریان است. قابهای تک نفره طولانی که از شخصیتی به شخصیت دیگر دست به دست دست میشوند نیز، دکوپاژی است که همین معنا را برجسته میسازد. و البته در همین نماهاست که اوج هنر بازی درونی بازیگران به ویژه نگار جواهریان و هدیه تهرانی سیطره خود را بر کل فیلم به رخ میکشد…
دنیای مردگان؛ درباره فیلم حالا نگاه نکن نیکلاس روگ
علی فرهمند
…از میان چند فیلمی که بر اساس رمانها یا داستانکهای «دافنه دو-موریه» اقتباس شدهاند، میتوان سه اثر قابل توجه برگزید که به ترتیب سال ساخت، ربکا، پرندگان (هر دو به کارگردانی آلفرد هیچکاک) و حالا نگاه نکن نام دارند. هر چند که فیلمهایی مثل مرداب مرد فرانسوی (میشل لیسن) یا دختر عموی من راشل (هنری کاستر) هم از کیفیتی نامطلوب برخوردار نیستند امّا باید به این نکته اذعان داشت که به تصویر کشیدن پیچیدگیها و ابهام در فضای نوشتههای «دافنه دو-موریه» کار دشواری است و نمیتوان تنها به قصه آنها بسنده کرد. کاری که به نحو شگفتانگیزی مثلاً در ربکا دیده میشود. هیچکاک در ربکا برای وفاداری به فضای گوتیک رمان، از طریق سبک دوربین به اشیاء جان میبخشد و خانه ربکا را از طریق پرداخت به جزئیات به خانه مردگان تبدیل میکند. در واقع تاریخ ثابت کرده که به تصویر کشیدهشدن پیچیدگیهای بسیاری از رمانها و داستانهای کوتاه، نیازمند کارگردان مؤلف است. کارگردانی که به سبک خود دست یافته است. هرچند که گاهی اوقات یک رمان آنقدر دارای پیچیدگیهای زبان، فضا و رخدادهای درونی است که کاری از دست یک کارگردان مؤلف هم ساخته نیست؛ مثلاً هنوز که هنوز است کسی نتوانسته شاهکار «فئودور داستایوفسکی»، جنایت و مکافات و یا داستانکهای «جیمس جویس» را به طور کامل و دقیق به تصویر بکشد…
شب تاریک درام؛ بررسی فیلم نامه سراسر شب، ساخته فرزاد مؤتمن
محمد بزرگ
وقتی ریشه فیلمنامه را بکاویم به درام خواهیم رسید، موضوعی که در داستان بسیار پراهمیت تلقی میشود. اما درام چیست؟ نوعی از داستان که نه نوشته، نه گفته و نه نقل میشود بلکه روی پرده سینما به مخاطب القا میشود. این نیروهای عاطفی قبل از آنکه در تماشاگر مؤثر افتند، باید در متن وجود داشته باشند؛ و وقتی این عواطف یا هر آن عاطفهای که در فیلمنامه خود بهمنزله نیرو از آن برخوردار است در روایت به پایان رسید، پس در تماشاگر نیز به پایان رسیده باشد. این همان معنی کاتارسیسم ارسطو است. وباید بدانیم که بوطیقا اولین دریچهای است که درام را ازآنجا وارد داستان میکند، بیشک در قصهپردازی و داستانگویی، سالهای متمادی است که یونان پیشقراول این عرصه هنری است. اما ما چه کردیم؟ گرچه دامن زدن به این بحث به یک نگاه پاتولوژی و آسیب شناسانه احتیاج دارد اما همینقدر باید عنوان نمود که ما درزمینه درام کاری نکردهایم. همچنین جملهای را در سالهایی که سینمای فرانسه در حال پوست انداختن بود و آن را به سینمای جهان تسری میداد روبر برسون عنوان کرده بود که باید خیلی تلاش کنند او گفت: ما در سینما هیچ کاری نکردیم .اما یکی از نکاتی که شاهبیت غزل برای خلق درام در قلم فیلمنامهنویس است تعهد است، که به دو عامل مهم بستگی دارد، اول آنکه تعهدی که فیلمنامهنویس به خود و جهان درون خودش دارد و تعهدی که به مخاطبین سینما و تماشاگران اثر خواهد داشت…