پرده اول :« ماتریکس گیشه را ترکاند» شاید این عبارت، بهترین کلماتی باشد که بتوان برای توصیف یک فیلم جادویی به کار گرفت. به همین دلیل باید 31 مارس 1999 را به خاطر سپرد.
روزی که اکران این فیلم 136 دقیقهای به صورت همزمان در چند کشور، توانست جهان را به تسخیرخود درآورد. واچوفسکیها باور نداشتند که این فیلم بتواند یک ترم جدید را در جامعه بنیان گذاشته و بسیاری را وادار به تفکر کند.
پرده دوم: دنیای ماتریکس به دغدغه ذهنی بسیاری از انسانها تبدیل شد. دنیایی مجازی که از مجموعهای بیانتهایی از دادهها و علايم كامپيوتری ساخته شده است و این اعداد هستند که انسان را کنترل میکنند.
این دنیا، آنقدر جذابیت داشت که بسیاری ترجیح دادند که خود را شهروند دنیای مجازی بدانند تا دنیای حقیقی.
پرده سوم: در میانه جدال بین شیفتگان شهروند دنیای ماتریکس با شهروندان حقیقی، قیام بزرگی رخ داد. قیام انسان علیه ماتریکس.
البته این قیام از برخورد نئو در فیلم ماتریکس نشات گرفته بود که تلاش داشت تا بر غلبه ماشین بر انسان فائق شود. «کیانوریوز»با بازی حیرتآور در نقش نئو تلاش کرده بود تا با همراهی مخالفان دنیای ماتریکس ، دنیای پیشین را احیا کرده و انسان را نجات دهد.
پرده چهارم :متاورس یا دنیای مجازی بار دیگر، با خبر جنجالی سرمایهگذاری فیسبوک برروی متاورس ، در کانون توجهات قرار گرفت.
موضوعی که درست 22 سال پیش در فیلم ماتریکس بارها مطرح شده بود اما کمتر فردی گمان میکرد که دنیای متاورس یا دنیای مجازی اینقدر زود جای خود را در بین انسانها بازکرده و از رویا به واقعیت تبدیل شود.
متاورس در اندیشه کستلز
دنیای مجازی یا فرادنیا،از همان روزی که ارتباطات انسانها از طریق شبکه ایجاد شد،جان گرفت. دنیایی که میتوانست ارتباطات بین انسانها را فارغ از زمان و مکان فراهم کند. دنیایی که لذت ارتباط در لحظه را به انسان چشاند.
شبکه، خیلی زود به انتخاب نخست انسان تبدیل شد، هرچند که گریزی از آن هم نداشتند. امانوئل کاستلز در کتاب جامعه شبکهای، به خوبی ویژگی این جامعه و برتری ساختار شبکهای را توضیح میدهد .
نمود این تعریف کستلز را میتوان در فیلم ماتریکس مشاهده کرد« نئو پس از آزادی مورفئوس را ملاقات میکند. مورفئوس به نئو دو قرص نشان میدهد: قرمز برای پیبردن به حقیقت ماتریکس و آبی برای برگشتن به زندگی معمولی و روزمره همیشگی.
پس از اینکه نئو قرص قرمز را میخورد، واقعیتی که با آن سروکار داشت درهم میشکند و زمانی که بیدار میشود، خود را در محفظهای پر از مایعات مییابد، در محلی که تعداد بیشماری از این محفظهها وجود دارد و همه آنها به صورت درهمتنیدهای با رشته کابلهایی به یکدیگر متصل هستند.»
البته مصادیق شبکه را تنها در این بخش فیلم نمیتوان مشاهده کرد. در جای جای این فیلم میتوان شبکه را مشاهده کرد به ویژه زمانی که ترینیتی از طریق یک تلفن عمومی، از ماتریکس خارج میشود.
سابقه متاورس
درست است که ماتریکس نقطه عطف شکلگیری متاورس یا جهان مجازی بود اما باید این واقعیت را مدنظر قرار داد که متاورس نخستین بار توسط نیل استفنسون (Neal Stephenson)، نویسنده رمانهای علمی تخیلی ابداع و در رمان تصادف در برف (Snow Crash) در سال ۱۹۹۲به کار برده شد.
یعنی درست هفت سال قبل از اکران ماتریکس، این عبارت در یک کتاب علمی تخیلی استفاده شده بود. اما دنیای متاورس به خوبی در فیلم ماتریکس به تصویر کشیده شد تا انسان باردیگر ، هوشمندانه آینده پیش روی خود را پیشبینی کند.
شبکه موجود در فیلم ماتریکس و دنیای متاورس امروز، میتواند بسیاری از کلیشهای ذهنی ما را در هم بریزد. دنیایی که قوانینی بر آن حاکم نیست و شما قادرید تا با ارزهای دیجیتال معامله کنید دیگر خبری از محدودیت انسان وجود ندارد.
شما با مجموعهای از پلتفرمها ،تکنولوژیها و و گجت های هوشمند روبرو خواهید شد که نظام مالی حاکم بر جهان را زیر سوال میبرد.
* متاورس اجباری دوستداشتنی
دنیای خیالی و مجازی که در کتاب تصادف در برف و فیلم ماتریکس به نمایش درآمد، خیلی زود توانست جای خود را در جهان پیدا کند. کار به جایی رسیده که شما در نقش یک آواتار شهروند متاورس، میتوانید زندگی مستقلی را در متاورس تجربه کنید.
دنیایی که زمیناش دو نیم میلیارد تومان فروخته شده و شما میتوانید کسب و کار مجازی خود را تجربه کنید و البته همین ویژگی موجب شده تا به همان میزانی که شهروندان برای حضور در متاورس وسوسه شدند، دولتها از این فضا فراری باشند چراکه جایگاهی در متاورس نخواهند داشت.
متیو بال، سرمایهگذار و رئیس سابق استراتژی در آمازون استودیوز، متاورس را با هفت ویژگی توصیف کرده است. متاورس همیشه فعال و «روشن» است؛ بهصورت زنده و در زمان واقعی تجربه میشود؛ میتواند میزبان هر اندازه مخاطب باشد؛ دارای اقتصادی کاملا پویا و مختص به خود است؛ در سراسر پلتفرمها و دنیاهای دیجیتال و فیزیکی گسترده شده است؛ امکان انتقال داراییهای دیجیتال در سراسر این پلتفرمها وجود دارد؛ تجربیات و محتوای آن توسط کاربران و شرکتهای بزرگ ایجاد میشود.
به عبارت دیگر، متاورس شبکهای بسیار گسترده از محیطهای مجازی همیشه فعال است که در آن افراد میتوانند در قالب آواتار یا به کمک عینکهای واقعیت افزوده با یکدیگر و اشیا دیجیتال اطراف خود تعامل داشته باشند؛ یعنی ترکیبی از واقعیت مجازی همهجانبه، بازی نقشآفرینی آنلاین چندنفره و وبگردی.
*از کدهای سبزرنگ ماتریکس تا متاورس
اگر این روزها بار دیگر فیلم ماتریکس را نگاه کنید تازه متوجه خواهید شد که این فیلم چگونه توانسته به نقطه عطفی در تاریخ سینما تبدیل شود. اصولا زندگی انسان در عصر حاضر را باید به پیش از این فیلم و بعد ازاین فیلم تقسیم کرد زیرا به خوبی توانست تاریخ زندگی بشر را دگرگون کند.
این فیلم به طرز ماهرانهای توانست آینده بشر و دلمشغولیهای آتی را به تصویر بکشد و در نهایت شما درک خواهید کرد که چرا فیلم ماتریکس یک پدیده قابل احترام است زیرا همان کدهای سبز رنگ که به صورت عمودی در حال پایین آمدن بوده و در همه محیط ماتریکس دیده میشود.
در واقع سنگ بنای متاورس است که ما را وارد دنیای متاورس میکند تا با آواتارها تعامل داشته باشیم و یک زندگی مجازی جدید را برای خودمان بنا کنیم پس وقت آن فرا رسیده که به احترام ماتریکس، کلاه از سر برداریم زیرا در این فیلم، انسان در قامت خالق ظاهر شده و خود دنیایی را آفریده، همچنانکه متاورس هم ساخته دست انسان است.