• ورود / عضویت
  • دعوت به همکاری
سبد خرید / 0 تومان

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

لوگوی تماس
ویکی تماس
  • خانه
  • تلگرافخانه
  • گاگول‌خانه
  • ویکی‌نوشت
  • ویکی‌آمار
  • ورق بزنیم
نتیجه ای حاصل نشد
مشاهده همه نتایج
ویکی تماس
  • خانه
  • تلگرافخانه
  • گاگول‌خانه
  • ویکی‌نوشت
  • ویکی‌آمار
  • ورق بزنیم
نتیجه ای حاصل نشد
مشاهده همه نتایج
ویکی تماس
ویکی تماس اخبار حکمرانی هوشمند

آیا شکوفایی اقتصاد آلمان معجزه بود؟

محبوبه محمدی توسط محبوبه محمدی
4 اسفند 1400
اقتصاد آلمان شرقی و غربی
ارسال در واتس‌اپارسال در تلگرام

ویکی تماس: جنگ‌ها همیشه تبعات سیاسی و اقتصادی بسیاری به دنبال داشته‌اند و کشورهای زیادی را به ورطه نابودی کشانده‌اند اما برخی از کشورها همانند آلمان چنان پیشرفتی را پس از یک دوره رکود و سردرگمی طی کرده اند که دانستن چگونگی این پیشرفت مجدد، برای بسیاری معماگونه است!

برای دانستن اینکه آلمان امروز از چه فراز و فرودهایی گذشت تا به امروز برسد باید حضور پررنگش در دو جنگ جهانی اول و دوم را مرور کرد و البته چهره‌ای جنجالی همچون «هیتلر» که نقش‌آفرینی ویژه‌ای در یک سده اخیر این کشور و اروپا و البته جهان داشته است.

زمانی نه چندان دور آدولف هیتلر این کشور را به شکوفایی اقتصادی رساند. او که رهبر حزب ناسیونالیست کارگران آلمان یا همان حزب نازی بود، در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید و در سال ۱۹۳۴ پیشوای آلمان شد. توسعه اقتصادی آلمان پس از جنگ جهانی اول را باید مدیون هیتلر دانست که با انتقادات گسترده نسبت به عهدنامه ورسای که پس از جنگ جهانی اول علیه کشورهای شکست خورده در جنگ از جمله آلمان منعقد شده بود، به نوعی اتحاد و غرورملی‌ را به این کشوربرگرداند.

آدولف هیتلر

وقتی نازی‌ها به قدرت رسیدند، عمده‌ترین مساله‌ آلمان معضل بیکاری بود که نرخ آن به حدود ۳۰‌درصد (۶ میلیون نفر) می‌رسید. وظیفه‌ سامان‌دهی به اوضاع اقتصادی از همان ابتدا بر دوش‌ «یالمار شاخت» وزیر اقتصاد هیتلر نهاده شد. سیاست‌های این دوره‌ او را عمدتا کینزی تعبیر کرده‌اند، چرا که بر مخارج بخش عمومی و استفاده از کسری بودجه تاکیدی ویژه داشت.

در نتیجه‌ سیاست‌های او و همچنین توجه جدی هیتلر به تولیدات و صنایع نظامی و استخدام خیل عظیمی از جوانان در ارتش، در همان دو – سه سال ابتدایی، کاهش چشمگیری در نرخ بیکاری حاصل شد و با وضع کنترل‌های قیمتی، تورم نیز تا حدود بسیار زیادی مهار شد. شاخت از لغو نظام پایه طلا استفاده کرد تا نرخ‌های بهره را پایین نگاه داشته و از مزیت کسری بودجه‌های عظیم استفاده کند که موجب گردش مالی بهتر و در نتیجه مهار رکود بزرگ اقتصادی در آلمان شد.

کینز(اقتصاددان معروف انگلیسی) نیز از اقدامات نازی ها خشنود بود. او در هفت سپتامبر سال ۱۹۳۶ در دیباچه ترجمه آلمانی کتاب “تئوری عمومی” عنوان کرد که ایده‌هایی که در کتاب او مطرح شده‌اند در یک رژیم توتالیتر با سرعت بیشتری می‌تواند اجرایی شود. در این دوره رشد اشتغال آلمان از هر کشور دیگر درگیر با بحران اقتصادی سریع‌تر بود.

چه سیاست‌هایی برای شکوفایی اقتصاد آلمان در دوره نازی‌ها در پیش گرفته شد؟

یکی از سیاست‌هایی که موجب روند رو به رشد در آلمان دوره نازی شد که حمایت اقشار ضعیف‌تر جامعه را هم به دست آورد، خودروی فولکس واگن بود که به دستور مستقیم هیتلر و با پیگیری فعالانه وی ساخته شد. هیتلر در همان سالی که صدراعظم آلمان شد از دکتر «فردیناند پورشه» درخواست کرد که یک اتومبیل خوب و ارزان قیمت بسازد که طبقه کارگر نیز بتواند آن را خریداری کند.

دلیل اصلی ساخت فولکس واگن توجه هیتلر به تمام بخش‌های جامعه بود. فولکس واگن در زبان آلمانی به معنای خودروی عمومی است و قیمت این خودرو به قدری پایین بود که هم موقعیت اشتغال برای تعداد قابل توجهی از مردم ایجاد شد و هم بخش‌های کم‌درآمدتر جامعه صاحب خودرو می‌شدند.


سیاست دیگری که موجب شکوفایی شد، این بود که آلمان‌ها کسب و کارهای بزرگ آلمانی را به تشکیل شرکت‌های بزرگ تشویق کردند. دولت نیز از این کارتل‌ها حمایت کرده و سود ثابتی را برایشان تضمین می‌کرد. درمقابل، همکاری نزدیکی میان این سازمان‌های بزرگ کسب و کار با دولت شکل می‌گرفت که به آن‌ها امکان می‌داد به شرط حرکت در چارچوب اهداف سیاسی و نظامی دولت از منافعی بزرگ بهره‌مند شوند.از دیگر اقامات موثر آلمان‌ها در این زمینه می‌توان به کمک در حل معضل بیکاری، ساخت زیربناها، بزرگراه، ساختمان و مسکن، دلچسب و با نشاط ساختن محیط کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، ترتیب دادن خدمات تفریحی و گردشگری برای کارگران، پشتیبانی از طبقه کارگر و کم درآمد و در نتیجه از بین بردن نفرت طبقاتی و … نام برد.

شروع جنگ و آغاز مشکلات اقتصادی

هیتلر با راه‌اندازی «جبهه کار» کنترل تمامی استخدام‌ها در مشاغل بالاتر از ۲۰ نفر را در اختیار گرفت. همچنین حزب نازی، سیاست شدید کنترل قیمت کالاها را نیز اجرا کرد. این حزب در ابتدای کار بسیار موفق بود اما در ادامه مسیر و با بزرگ شدن کیک اقتصاد، ناکارامدی برخی از این سیاست‌ها و ظهور تورم شروع شد و با بالا رفتن هزینه‌های جنگ، اقتصاد آلمان در تنگنای بزرگی قرار گرفت. آن میزان چاپ پول انجام شده در اقتصاد آلمان، در حالتی که با جنگ و کاهش شدید رشد اقتصادی همراه شد، راهی جز تورم نداشت.

اما اوضاع اقتصادی آلمان پس از جنگ جهانی دوم فاجعه‌بار بود. جیره‌بندی که میراث اقتصادی نازی‌ها بود، کمبودها را چندین برابر کرده بود و سختی به حدی رسیده بود که مردم به کشت مواد غذایی مورد نیاز خود و معامله پایاپای روی آوردند. همچنین تولید مواد غذایی در آلمان به نصف شرایط پیش از جنگ رسیده بود و بازدهی صنعت به یک دوم کاهش یافته بود.

بعد از باخت در جنگ جهانی دوم (1939-1945) در سال 1947 آلمان به دو بخش شرقی به مرکزیت «برلین»  و غربی به مرکزیت «بن» تقسیم شد. پس از مدت نه‌چندان زیادی بخش غربی که تحت حمایت آمریکا، انگلیس و فرانسه بود توانست به پیشرفت اقتصادی چشمگیری دست پیدا کند اما بخش شرقی که تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی بود، وضعیتی بسیار متفاوت داشت.

سوال این است که چگونه آلمان غربی توانست خود را از خاکستر ویرانه‌های جنگ به کشوری صنعتی و مدرن تبدیل کند اما آلمان شرقی نتوانست از وضعیت اسف‌باری که در آن غوطه می‌خورد، نجات یابد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا ب ه برهه‌ای که کشور آلمان تجزیه شد، می‌پردازیم.

آیا شکوفایی اقتصاد آلمان معجزه بود؟ 1 - 64123

داستان ظهور دو آلمان چه بود؟

طی کنفرانس «پوتسدام» توافقی موسوم به «توافق پوتسدام» میان متفقین جنگ جهانی دوم به عنوان دولت‌های پیروز در جنگ دربارهٔ اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم به امضا رسید که طی آن آلمان به اشغال این دولت‌ها درآمد. آلمان اشغال شده به چهار منطقه تحت کنترل دولت‌های فرانسه، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تقسیم شد وبا وجود  این‌که «برلین» تحت حمایت و نفوذ شوروی قرار گرفته بود و قاعدتا باید تمام شهر زیر نظر شوروی اداره می‌شد اما به واسطه اهمیت و ویژگی‌های خاص آن قرار بر این شد که شهر در میان چهار کشور تقسیم شود. در ابتدا برلین را کمیسیونی متشکل از هر چهار کشور اداره می‌کردند و ریاست کمیسیون نیز به صورت گردشی ماهیانه در اختیار یکی از کشورها قرار داده می‌شد. پس از مدتی تصمیم‌گیری تغییر کرد و بخش شرقی شهر تحت کنترل شوروی باقی ماند و قسمت غربی به طور مشترک به دولت آمریکا، انگلیس و فرانسه سپرده شد.

سال ۱۹۴۸ بود که آمریکا، انگلیس و فرانسه تصمیم به یکپارچه کردن بخش‌های تحت حمایت خود گرفتند و جمهوری فدرال آلمان موسوم به آلمان غربی را تشکیل دادند و پس از آن  قسمت‌های غربی برلین در اختیار آلمان غربی قرار گرفت. از سوی دیگر در ۷ اکتبر ۱۹۴۹ اتحاد جماهیر شوروی، دولتی کمونیستی در بخش مورد حمایت خود ایجاد کرد  و جمهوری دموکراتیک آلمان یا آلمان شرقی را شکل داد و با این توصیف بخش‌های شرقی برلین که تحت حمایت شوروی بود زیر نظر آلمان شرقی قرار گرفت.

اقتصادهایی که قابل قیاس نبود!

همان طور که گفتیم تفکیک دو آلمان، آلمان غربی را به سمت پیشرفت اقتصادی پیش برد و آلمان شرقی هرگز نتوانست به موفقیت‌های چشمگیر اقتصادی دست پیدا کند. در واقع آلمان غربی از خاکستر ویرانی‌های جنگ جهانی دوم توانست به یکی از قدرتمندترین اقتصادها در جهان تبدیل شود؛ گویی که معجزه‌ای اقتصادی در آن رخ داده باشد. در واقع آغاز جهش آلمان در جهت پیشرفت اقتصادی از سال ۱۹۴۸ بود که باعث شد این کشور به رشد و ثبات دست یابد و این موضوع دلایل متفاوتی داشت.

معجزه‌ای به نام طرح مارشال

یکی از فاکتورهایی که موفقیت بزرگی را در زمینه اقتصاد برای آلمان غربی رقم زد، «طرح مارشال» بود. این طرح توسط جرج کاتلد مارشال، یکی از رهبران نظامی آمریکا بین دو جنگ بزرگ جهانی اول و دوم بود، پایه‌ریزی شد. او همچنین در پست‌های فرمانده ستاد ارتش، وزیر خارجه و وزیر دفاع آمریکا خدمت کرد.

وی به خاطر مدیریت قدرتمند در جنگ مقابل نیروهای متحدین که منجر به پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی شد از چرچیل، نخست وزیر بریتانیا، لقب «طراح پیروزی» را گرفت. مارشال همچنین در طول جنگ جهانی دوم به عنوان فرمانده جنگی و هم مشاور مستقیم روزولت-رییس جمهور وقت آمریکا- خدمت می‌کرد. اما نکته مهم درباره مارشال دقیقا ارائه همین «طرح مارشال» در زمانی که وزیرخارجه آمریکا بود، است. او به خاطر ارائه این طرح درسال 1953، برنده جایزه صلح نوبل شد!

طرح مارشال چه بود که طراحش برنده جایزه معتبری چون صلح نوبل شد؟!

طرح مارشال توسط آمریکا به کشورهای صدمه دیده از جنگ جهانی دوم در اروپا ارائه شد. پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا با این پروژه‌، برای بسیاری از کشورهای اروپای غربی شرایطی فراهم آورد تا به بازسازی اقتصاد کشور خود دست بزنند. در واقع ایالات متحده و تیم سیاست خارجی جرج مارشال در مسیر خلق جهان پس از جنگ درصدد حذف عوامل بروز دو جنگ جهانی و معضلات اقتصادی ناشی از آن بودند. اما شاید بتوان گفت که هدف پنهان ازاین طرح  به عنوان یک برنامه‌ریزی بلندمدت، در جهت ایجاد یک بازار توانمند برای خرید محصولات آمریکایی بود که عملا تسلط کمونیسم در اروپا را با شکست مواجه می‌کرد.

به عقیده آن‌ها درهر کجای دنیا انسان مرفه، یا دست کم امیدوار به زندگی در رفاه، به سوی تمامیت‌خواهی جذب نمی‌شود و امکان بازتولید فاشیسم و ظهور ناسیونالیسم افراطی را نخواهد داد. آمریکا بنا داشت با چنین حرکتی امید از دست رفته را به مردم اروپا بازگرداند زیرا با این کار به نوعی  از نفوذ کمونیسم جلوگیری می‌شد.

آلمان غربی توانست با پشتیبانی مالی ارائه شده توسط طرح مارشال و با هدایت وزیر اقتصاد وقت آلمان غربی، لودویگ ارهارد، در دهه 1950 و 1960 به نوعی معجزه‌ای اقتصادی را رقم بزند. ارهارد، که وزیراقتصاد «کُنراد آدِناور» صدراعظم آلمان در سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ بود، از حزب«اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان» بودند. بزرگ‌ترین حزب محافظه‌کار این کشورکه در سال ۱۹۴۵ تأسیس شد.

این طرح اقتصادی، آلمان را بین سال‌های 1948 تا 1952 دگرگون کرد؛ طرحی که برنامه‌های اقتصادی مشترک با فرانسه، انگلیس و ایالات متحده آمریکا را برنامه‌ریزی کرده بود و بنای پیشرفت را در این کشور گذاشت. در واقع شاید بتوان گفت حمایت سه قدرت بزرگ اقتصادی دنیا از آلمان غربی یک عامل موثر در پیشرفت این کشور در آن برهه محسوب می‌شود.

یک طرح متفاوت

طرح مارشال یک تفاوت عمده با دیگر طرح‌های مشابه داشت، آن هم این‌که در فعالیت‌های بازسازی، نقش رهبری را دراختیار اروپائیان قرار داد تا هدف اصلی که تشکیل دولت‌های رفاه غیرکمونیستی با پیاده‌سازی الگوی سرمایه‌داری لیبرال آمریکایی بود، محقق شود. این طرح آغازی بر دوقطبی شدن کامل جهان تلقی می‌شود که باعث تعیین حوزه نفوذ دو قدرت در جهان شد.

هدف نهایی  از طرح مارشال ایجاد “اقتصادی سالم، مستقل از همیاری‌های فوق العاده خارجی” در اروپای غربی تا 1952 بود. برای رسیدن به این هدف چهار گام جدی باید برداشته می‌شد؛ گام‌هایی در جهت تولید، گسترش تجارت خارجی، ایجاد و حفظ ثبات مالی داخلی، توسعه همکاری اقتصادی در اروپا.

آیا شکوفایی اقتصاد آلمان معجزه بود؟ 2 - 64123

تحولاتی که منجر به «طرح مارشال» شد

سه تحول به هم مرتبط، مسبب تشکیل پروژه آمریکایی جدیدی برای کمک به اروپای غربی در بهار 1947 شد. اول، شرایط فیزیکی حاکم در این قاره جنگ‌زده پس از مشکلات زمستان سخت 1946-1947 بود.

دوم، شکست دکترین اخیر ترومن – طرح رک و بی‌پرده‌ای برای کمک به یونان و ترکیه در مبارزه با فشارهای شوروی – در نشان دادن مسیر سازنده‌ای به سوی پیش.

این دکترین بر این پایه بود که دنیا اکنون به دو بخش تقسیم شده است. کشورهای آزاد و دمکراتیک و کشورهای غیرآزاد و غیردموکراتیک کمونیست و اکنون آمریکا باید به همهٔ مخالفین کمونیسم برای آزادی کمک کند. ترومن، بر پایهٔ این دکترین، به همهٔ کسانی که علیه کمونیسم می‌جنگیدند کمک مالی و نظامی می‌کرد.

در چنین شرایطی کشورهایی که پاسخ مثبت به این طرح دادند در واقع  وابستگی خود را به بلوک غرب و آن‌ها که پاسخ منفی دادند وابستگی‌شان به بلوک شرق را اعلام کردند.

اتحاد جماهیر شوروی در ژانویه 1949 با تاسیس سازمانی بین‌المللی موسوم به «کمه‌کون» یا «کُمِکان» که مخفف «شورای تعاون اقتصادی» است، دست به یک ابتکار عمل در عرصه بین‌المللی زد. هدف از تشکیل این سازمان، نوعی پاسخ متقابل به طرح مارشال در اروپای غربی از سوی شوروی و متحدانش در اروپای شرقی بود. کشورهایی چون بلغارستان، رومانی، آلبانی، مجارستان، لهستان و«آلمان شرقی» به عنوان متحدان اروپایی شوروی، عضو این سازمان شدند. البته این سازمان اعضایی از آسیا و آمریکای جنوبی همچون ویتنام و کوبا هم داشت تا گستره جهانی آن بیش از پیش به رخ رقیب کشیده شود.

به سوی سیاست بازار آزاد

شاید بتوان گفت عامل دیگری که سکوی پرتابی برای پیشرفت اقتصاد آلمان غربی که در ماه‌های ابتدایی سال ۱۹۴۸ شرایط بسیار سختی را سپری کرده بود، شد، اتکا به عملکرد بازار آزاد بود. اوضاع آلمان غربی در روزهای پایانی دهه 40 میلادی به قدری نابسامان بود که راه را بر هرگونه اصلاح می‌بست؛ هرچند اشغال‌گران که در راس آن‌ها ایالات متحده آمریکا زمام امور این کشور را در دست داشت، در فکر بهبود اوضاع اقتصادی این کشور بودند. در آن زمان آن‌ها در اقدامی تصمیم به تغییر واحد پولی آلمان گرفتند.

ارهارد و معجزه اقتصادی آلمان غربی

لودویگ ارهارد، وزیر وقت اقتصاد آلمان‌غربی، در ۱۵ ژوئن ۱۹۴۸ از تصمیم متفقین برای اجرای عملیات تغییر واحد پولی مطلع شد اما از دید او این کار کاملا بی‌فایده بود. تاریخی که برای تغییر در واحد پولی تعیین شده بود، ۲۱ ژوئن بود؛ یعنی یک هفته زمان برای تصمیم سرنوشت‌ساز ارهارد باقی بود. او پیش‌دستانه تغییری رادیکال در اقتصاد آلمان رقم زد که با توجه به شرایط وحشتناک آلمان تنها ایمان واقعی و راسخ  به عملکرد بازار آزاد می‌توانست پشتوانه آن باشد و گفته می‌شود این حرکت ارهارد آغازی برای معجزه اقتصادی در آلمان غربی شد.

آیا شکوفایی اقتصاد آلمان معجزه بود؟ 3 - 64123

نه به اقتصاد دولتی

 در دید ارهارد دولت باید تنها نقش نظارتی در اقتصاد داشته باشد و در واقع  اجازه دهد اقتصاد خود به حرکتش ادامه دهد. او این روش را بهترین مکانیزم برای هدایت اقتصاد می‌دانست و کنترل مستقیم اقتصاد توسط دولت در نگرش او جایی نداشت. او با لغو محدودیت از قیمت‌ها و کنترل بر آن‌ها که باقی‌مانده از سیاست اقتصادی نازی‌ها بود، دست از کنترل قیمت‌ها برداشت و به اصطلاح از اقتصاد آلمان، «نازی زدایی» کرد و محدودیت‌های مربوط به سبزیجات، میوه، تخم‌مرغ و تقریباً تمامی کالاهای تولیدی لغو شد و حداکثر قیمت بسیاری از کالاهای دیگر نیز به نحو چشمگیری افزایش یافت و بسیاری از کنترل‌های باقی‌مانده نیز دیگر اعمال نمی‌شدند. دولت همراه با رفرم پولی و حذف کنترل‌های اعمال شده بر قیمت‌ها نرخ‌های مالیاتی را نیزکاهش داد.

آلمان شرقی و اقتصاد کمونیستی

آلمان شرقی اما در اقتصاد در نقطه مقابل آلمان غربی قرار داشت. این کشور پس از تفکیک تحت حمایت شوروی قرار داشت سیستم اقتصادی کمونیستی حاکم بر آن  به دلیل فسادهای موجود رو به افول می‌رفت. در واقع آخرین تاسیسات اقتصادی آلمان شرقی توسط نیروی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان اولین گام از برنامه جبران جنگ از بین رفت. شاید بتوان همین موضوع را دلیل عمده عدم پیشرفت اقتصادی این کشور دانست.

دو آلمان متفاوت

واقعیت این بود که شهروندان آلمان شرقی در گوشه و کنار زندگی خود دنیایی خصوصی به موازات میل حاکمان ایجاد کرده بودند و در بخش‌های محدودی از آلمان شرقی که این امکان وجود داشت، با آنتن، شبکه‌های تلویزیون غربی را تماشا می‌کردند  و از طریق توریست‌هایی که به آلمان شرقی می‌آمدند، روزنامه‌ها و کتب غربی را  کاملا مخفی و زیرزمینی در اختیار می‌گرفتند.

برخی گزارش‌ها که در آستانه سی‌امین سال برافتادن دیوار برلین-به عنوان نماد جنگ سرد و جدایی دو آلمان- نشان‌دهنده آن است که تا چه حد بین این دو بخش از خاک یک کشور، تفاوت وجود دارد. به عنوان مثال «فقر» در ایالات شرقی آلمان به‌مراتب بیشتر است. درواقع حدود ۱۸ درصد از مردمی که در ایالات شرق این کشور که سابقاً جزو خاک آلمان شرقی محسوب می‌شد زندگی می‌کنند؛ با احتمال ریسک فقر روبه‌رو هستند؛ درحالی‌که در غرب این کشور این نرخ حدود ۱۵ درصد است. در سال‌های گذشته این اختلاف بیشتر از این بود. برای مثال ۱۹٫۵ درصد در شرق و ۱۳ درصد در غرب با این ریسک روبه‌رو بودند. همچنین، متوسط هزینه زندگی و میزان دستمزدها در شرق نیز کمتر است و سرانه توليد ناخالص داخلي در مناطق شرقي آلمان، به‌طور متوسط 20 درصد و درآمدها به‌طور متوسط 15 درصد از مناطق غربي آلمان كمتر است. همه این‌ها و مثال‌هایی از این دست گواهی بر وضعیت متفاوت ساکنان دو آلمان تحت سیطره دو حکومت متفاوت است.

چرخش تاریخی

این فشارها قبل از فروپاشی دیوار برلین، اعتراضات مردمی را در پی داشت که باعث شد کمیتۀ مرکزی حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان از اکتبر ۱۹۸۹ به بعد مجبور به آغاز چرخشی تاریخی شود که هدف آن اقدام‌های فوری، به‌دستور دبیر کل حزب اتحاد سوسیالیستی، اریش هونکر و  بهبود سریع اوضاع اقتصادی مردم آلمان بود.

نارضایتی مردم از سیستم تولیدی در آلمان شرقی بیداد می‌کرد.  بخش زیادی از تولیدات صنعتی و مصرفی به غرب صادر می‌شد چراکه در بازار داخلی فروش نمی‌رفت. در واقع دولت آلمان شرقی در آن برهه شدیدا به ارز و پول کشورهای سرمایه‌داری و امپریالیستی نیازمند بود.

تولید و بهره‌وری  در این کشور صرفه اقتصادی نداشت و قدرت شرکت‌های اقتصادی بسیار پایین بود در حدی که حتی توان رفع نیازهای اولیه جامعه نیز در آن‌ها نبود و جالب اینجاست که اقتصاد آلمان شرقی قوی‌ترین اقتصاد در بلوک شرق بود. از اواسط دهه 80 روز به روز صادرات این کشور به غرب کاهش یافت و همین امر باعث کاهش درآمد دولت و نارضایتی بیشتر مردم می‌شد.

آیا شکوفایی اقتصاد آلمان معجزه بود؟ 4 - 64123

اصلاحات بی‌نتیجه گورباچف و سرنوشت «آلمان شرقی»

هرچند گورباچف به وابستگی اقتصاد‌های ملی به اقتصاد جهانی پی برده بود، ولی زمان زود می‌گذشت. خواسته‌های مردم هر روز افزایش می‌یافت و دستگاه دولتی تا اندازه‌ای فلج شده و مجبور به انجام  تغییراتی انجام شده بود. با این حال نمی‌توانست قاطعانه عمل کند. در واقع سیاست‌های اقتصادی شوروی بر اقمارش مانند لهستان، چک، رمانی و هچنین آلمان شرقی موثر بود. چند سال پیش از فروپاشی شوروی گورباچف در شوروی اصلاحات سیاسی و اقتصادی رقم زد اما ساختارهای فرسوده و فاسد این کشور کشش اصلاحات را نداشت و همین امر منجر به فروپاشی شوروی شد و کشورهای تحت حمایت شوروی مثل آلمان شرقی نیز زمین خوردند. می‌توان گفت اقتصاد کمونیستی در آلمان شرقی که به هیچ وقت مسیر درستی را برای پیشرفت در این کشور رقم نزد؛ این در حالی بود که سیاست‌های اقتصادی در آلمان غربی سکوی پرتابی برای اقتصاد این کشور شد.

آلمان متحد

سرانجام در سوم اکتبر ۱۹۹۰ آلمان شرقی به آلمان غربی پیوست و دو کشور دوباره متحد شدند و آلمان کنونی پدید آمد و شهر برلین به شهری واحد و پایتخت آلمان تبدیل شد. در ۹ نوامبر ۱۹۸۹ با فرو ریختن دیوار برلین و همگرایی دو آلمان شرقی و غربی، جمهوری فدرال آلمان شکل گرفت و به این ترتیب چهار دهه جدایی پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، پایان یافت.

آیا واقعا معجزه‌ای در کار بود؟

در پایان باید این سوال را از خود بپرسیم که آیا شکوفایی اقتصادی آلمان ویران شده از جنگ به واقع نوعی معجزه بود؟ لودویک فون میزس، اقتصاددان آلمانی درباره این معجزه می‌گوید: «از سیاست‌گذاری‌های اقتصادی هیچ معجزه‌ای بر نمی‌آید؛ همه کشورها می‌توانند همان معجزه احیای اقتصادی را تجربه کنند. هرچند باید تاکید کنم که بازسازی اقتصادی حاصل معجزه نیست بلکه حاصل اتخاذ سیاست‌های اقتصادی درست است.»

برچسب: آلمانرشد اقتصادیویکی تاریخ

مرتبط با این نوشته

امتیازنامه رویتر

امتیازنامه رویتر ، اولین سیلی محکم ملت ایران به شاه قاجار

17 اسفند 1400
خواجه نصیر، همه چیزدان تر از سایر دانشمندان

خواجه نصیر، همه چیزدان تر از سایر دانشمندان

7 اسفند 1400
  • تلگرافچی

وقتی کمپانی ها در آستانه ورشکستگی بودند

  • 29 اسفند
  • 23:00

«حالت سگ» و «حالت کمپ»در آپدیت جدید تسلا

  • 29 اسفند
  • 20:00

ورود با ۳ تریلیون دلار دارایی به متاورس

  • 29 اسفند
  • 19:00

جمع آوری 200 میلیون دلار توسط تیم سابق Diem

  • 29 اسفند
  • 18:00

ماشین های سوپر اسپرت های لوکس در NFT

  • 29 اسفند
  • 17:00

اینستاگرام به زودی NFT ها را اضافه می کند

  • 29 اسفند
  • 14:00

Gmail های خود را راحت تر ارسال کنید

  • 29 اسفند
  • 13:00

خرید فیلم برنده جشنواره ساندنس توسط آمازون

  • 29 اسفند
  • 11:00

رصد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با گوگل

  • 29 اسفند
  • 10:00

خیز بلند امریکن اکسپرس در متاورس و NFT و Web3

  • 28 اسفند
  • 22:00
بارگذاری تلگرافچی بیشتر ...
ایرانسل باز هم روابط‌عمومی «سرآمد دیجیتال» ایران شد
رپورتاژ

ایرانسل باز هم روابط‌عمومی «سرآمد دیجیتال» ایران شد

28 اردیبهشت 1401
اپراتور اول برنده نشان روابط عمومی دیجیتال ایران شد
رپورتاژ

اپراتور اول برنده نشان روابط عمومی دیجیتال ایران شد

27 اردیبهشت 1401
تفاهم‌نامۀ همکاری ایرانسل و مپنا در حوزۀ خودروی متصل
رپورتاژ

تفاهم‌نامۀ همکاری ایرانسل و مپنا در حوزۀ خودروی متصل

27 اردیبهشت 1401
اتصال 60 هزار روستایی به اینترنت پرسرعت ایرانسل با دستور وزیر ارتباطات
رپورتاژ

اتصال 60 هزار روستایی به اینترنت پرسرعت ایرانسل با دستور وزیر ارتباطات

27 اردیبهشت 1401
اتصال ۴۱۰ روستای کشور از طریق همراه اول به شبکه ملی اطلاعات
رپورتاژ

اتصال ۴۱۰ روستای کشور از طریق همراه اول به شبکه ملی اطلاعات

27 اردیبهشت 1401
ویکی تماس

چاپاریه ویکی تماس

سکوئی که انتشار محتوای ارزشمند و مطمئن الکترونیکی به زبان شیرین فارسی را ، به شکیل‌ترین شکل ممکن در فضای دیجیتالی ممکن و علاوه بر آن رویکرد ایجاد نگاه و نسل جدید تولید و انتشار مجلات اینترنتی را امکان ‌پذیر نموده است.

گزیده مطالب ماه گذشته

مطلبی در دسترس نیست

ویژه نامه های ویکی تماس را مستقیما در ایمیل خود دریافت کنید.
عضویت در خبرنامه، به منزله پذیرش شرایط عضویت می‌باشد.

logo-samandehi
SHOA@h56.png
لوگوی سیمرغ سامانه - بنفش
  • نقشه سایت
  • حریم خصوصی

قدرت گرفته از سیم‌سا ویکی | نسخه 6.1 - وابسته به گروه فناوری اطلاعات و ارتباطات سیمرغ سامانه
© ۱۳۹۷-۱۴۰۰ تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به شرکت تولید محتوای الکترونیکی سیمرغ (تماس) می باشد.

نتیجه ای حاصل نشد
مشاهده همه نتایج
  • ویکی تماس
  • تلگرافخانه
  • گاگول خانه
  • ویکی‌نوشت
  • ویکی‌آمار
  • ورق بزنیم
  • ورود
  • سبد خرید

قدرت گرفته از سیم‌سا ویکی | نسخه 6.1 - وابسته به گروه فناوری اطلاعات و ارتباطات سیمرغ سامانه
© ۱۳۹۷-۱۴۰۰ تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به شرکت تولید محتوای الکترونیکی سیمرغ (تماس) می باشد.

خوش آمدید!

لطفا از طریق فرم زیر به حساب کاربری خود وارد شوید

گذرواژه را فراموش کرده‌اید؟

بازیابی گذرواژه

لطفا جهت بازیابی گذرواژه، نام کاربری و یا ایمیل خود را وارد نمائید.

ورود
ورود ×
  • (+98) ایران

ورود / عضویت

ثبت نام در سامانه حساب همگام تماس

Add New Playlist