اغلب وقتی از متون کهن ایران به عنوان منبعی برای بومیسازی فانتزی ایرانی یاد میکنیم، اولین کتابی که به ذهن میآید کتاب «شاهنامه» است. «شاهنامه» که طی سی سال به قلم حکیم و شاعر بزرگ ابوالقاسم فردوسی سروده و تنظیم شد (قرن چهارم هجری) بدون شک نه تنها شاهکاری است بیبدیل و ستودنی در حفظ شعر، ادب و زبان پارسی که با سلطهی اعراب به ایران رنگ باخته بود، بلکه بازگویی و حفظ فرهنگ و اصالت قوم دیرینی است که تاریخ چند هزارسالهشان با داستان پادشاهان اسطورهای، پهلوانان افسانهای، سرزمینهای کهن و مردمان گوناگون در آمیخته. از این جهت جای تعجب نیست که «شاهنامه» همواره یکی از اصلیترین منابع نگارش فانتزی ایرانی بوده و از این پس نیز خواهد بود.
در این میان کتابهای دیگری نیز از ادبیات کهن ما وجود دارند که کمتر شناخته شدهاند و با این حال با نگاهی دقیقتر در مییابیم که این کتابها شامل عناصر فانتزی متعدد و در عین حال جذابی هستند که امروز میتواند منبع خوبی برای نگارش آثار ادبیات گمانهزن در ایران باشد. این کتابها نیز همچون «شاهنامه» در بردارندهی قصهها و افسانهها، و حافظ بخشی از فرهنگ ایران است که سینه به سینه نقل شده و جایی در تاریخ به صورت کتاب در آمده و نسل به نسل به ما رسیده. در این گفتار قصد داریم این متون ادبی کهن را بهتر بشناسیم و با عناصر فانتزی موجود در آنها بیشتر آشنا شویم. گفتنی است بسیاری از این کتابها در ابتدا به زبان عربی نوشته شده بودند و نه فارسی – چرا که در ایران پس از اسلام کتابی از زمان ساسانی به زبان فارسی باقی نمانده بود، و این کتابها همگی وقتی به نگارش در آمدند که زبان علم و ادب ایران عربی بود – و بعدها به فارسی برگردان شدند.
لازم به ذکر است منابع معرفیشده در این گفتار با این که در بطن خود شامل عناصر فانتزی هستند، کتابهایی در ژانر فانتزی به حساب نمیآیند. بر اساس تقسیمبندیهای امروز میتوان بعضی وجوه آنها را در زیرشاخهی فانتزی قرار داد، اما این که ما چگونه از این عناصر برای خلق داستانهای جدید در ژانر فانتزی استفاده کنیم، کاملاً بستگی به نگرش و برداشت شخصی نویسندگان دارد.
1. ارداویرافنامه
یکی از قدیمیترین و کمتر شناختهشدهترین متون کهن ایران که با عناصر فانتزی همراه است، کتاب «ارداویرافنامه» یا «بهشت و دوزخ در آیین مزدیَسنی» است. «ارداویرافنامه» که به زبان پهلوی میانه نوشته شده و تاریخ نگارش آن به دورهی ساسانی برمیگردد، سیر و سفر معنوی مرد پرهیزکاری به نام ارداویراف را به جهان پس از مرگ دنبال میکند. این که پس از مرگ چه اتفاقی برای انسان میافتد، پرسشی است که از دیرباز تا کنون ذهن بشر را به خود مشغول کرده و همواره در جستجوی توضیحی برای آن بوده، و گفته میشود ارداویراف هنگامی که از سفر به جهان دیگر بازمیگردد، دیدهها و تجربیات خود را دربارهی پاداش پرهیزکاران و مجازات گنهکاران ثبت میکند. «ارداویرافنامه» از این جهت شباهت بسیاری به کتاب مشهور «کمدی الهی» اثر دانته دارد که هزار سال بعد در اروپا نوشته شد.
«ارداویرافنامه» در حقیقت منبعی است ارزشمند که با خواندن آن میتوان به ذهنیت غالب بر ایرانیان باستان در رابطه با بهشت و دوزخ پی برد – هر چند بخش مربوط به سفر ارداویراف در دوزخ و توصیف مجازات گناهکاران از توصیفات مربوط به بهشت بسیار وسیعتر و همراه با جزئیات بیشتر است. آنچه ارداویراف دربارهی مجازات گناهکاران در دوزخ به آن اشاره میکند ریشه در باورهای دینی زرتشتیان آن زمان دارد، و اثر آن در باورهای مربوط به بهشت و جهنم در ایران پس از اسلام نیز تا حدودی قابل مشاهده است.
2. عجایبالمخلوقات
در میان منابعی که بر اساس تقسیمبندیهای امروزی میتوان آن را در زیرگروه کتابهایی با عناصر فانتزی قرار داد، کتاب «عجایبالمخلوقات» نوشتهی زکریا بن محمد قزوینی است که از اولین نمونههای کتابهای مصور در ایران نیز به حساب میآید. این کتاب که در سدهی ششم هجری نوشته شد به شرح جزئیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین توسط خالق هستی میپردازد. بخشی از آن به توضیح چگونگی آفرینش بهشت و فرشتگان، کواکب و ابااختران اختصاص دارد، و بخش دیگر مربوط به آفرینش جهان مادی و مخلوقات آن از جمله انواع نباتات، جانوران و حیوانات و انسانهاست. در این میان اشاراتی هم به موجودات خیالی و اساطیری ایران همچون سیمرغ، اژدها، اسب بالدار، غول و جانوران دیومانند همراه با تصویرها و نقاشیهایی در ژانر عجایبنگاری وجود دارد که ارتباط انسانها را با این موجودات در قالب داستانهایی عجیب و خیالانگیز بیان میکند.
3. کلیله و دمنه
بیشک از برجستهترین آثار ادبیات کهن ایران کتاب «کلیله و دمنه» است که توسط بُرزویه، پزشک عالم دربار انوشیروان ساسانی از زبان سانسکریت به فارسی میانه ترجمه شد و از آن زمان تا امروز به زبانهای مختلف از جمله عربی، انگلیسی، اسپانیایی، و حتی چینی ترجمه شده است. کتاب «کلیله و دمنه» یا «امثال و حکم بیدپای» در حقیقت مجموعهای است از قصهها و حکایتهای پندآموز با ریشهی هندوایرانی که توسط بیدپای، حکیم و فیلسوف هندی نوشته شده، و اصول اخلاقی و رازها و درسهای زندگی را از زبان حیوانات سخنگو باز میگوید. این کتاب در ایران پس از اسلام رایجترین کتاب مصور بود، چرا که مهمترین منبع فرهنگی برای جهان عرب و ایران به شمار میرفت و از این رو در قرن ششم هجری بار دیگر از زبان عربی به فارسی برگردانده شد. در یکی از اولین نسخههای ترجمهشده از این کتاب دربارهی آن چنین آمده است: «کتابی جالب برای نسل جوان، سرگرمکننده برای پادشاهان، شاهزادگان و مردم عادی، و قابل تأمل برای عالمان.» از کلیت قصههای «کلیله و دمنه» چنین برمیآید که این حکایتها در اصل برای پادشاهان و حاکمان نوشته شده (روایت آن بیشتر برتری سیاست و زیرکی را به مردمداری و همنوعدوستی نشان میدهد)، هر چند امروز میتوانیم با در نظر گرفتن این نکته به پیام نهفته در این روایتها عمیقتر بیندیشیم. حکایتهای «کلیله و دمنه» شاید از زبان حیوانات روایت شوند، ولی روی سخن آنها بیتردید با انسانها است و نکات نغز و پندهای آموزنده را به زبانی شیرین و داستانی برای خوانندگان بازگو میکند.
4. سمک عیار
«سمک عیار» مجموعهای از قصههای عامیانه است که سینه به سینه و نسل به نسل میان مردم نقل شده، و در سدهی ششم هجری توسط فرامرز بن خداداد به صورت کتاب گردآوری و تألیف شد. داستان سفر پرماجرای خورشیدشاه، پسر مرزبانشاه را همراه با برادرش فرّخروز در کنار دیگر شخصیتها، از جمله مردی عیار و طرار به نام سمَک دنبال میکند، که در جستجوی دختر شاه چین، ماهپری که دل او را ربوده قدم در مسیر سرنوشت میگذارد. «سمک عیار» از این جهت همهی ویژگیهای یک فانتزی قهرمانی و عاشقانه را دارد؛ شخصیتی عاشقپیشه که راهی سفری ماجراجویانه و پرفراز و نشیب میشود و در این میان با موانع و سختیهای بسیار دست و پنجه نرم میکند و با طلسم و جادو میجنگد. متن اصلی کتاب «سمک عیار» بر خلاف «کلیله و دمنه» بسیار ساده و روان نوشته شده (شاید به این دلیل که در اصل یک داستان فولکلر بوده)، و در آن برای اولین بار شاهد هستیم که مردی از طبقهی اجتماعی پایینتر با پسر شاه همسفر میشود و خورشیدشاه با او پیوند برادری میبندد. سمک با وجود عیاری «جوانمردی» از خود نشان میدهد و میتواند اعتماد خورشیدشاه را به خود جلب کند. در میان همهی داستانهای ادبیات شفاهی ایران که به صورت کتاب در آمده، «سمک عیار» تنها کتابی است که نام آن از یک شاهزاده یا قهرمان اسطورهای نیامده و از مردی عادی گرفته شده. با وجود این که بخش بزرگی از این داستان در خارج از ایران رخ میدهد، اسامی موجود در کتاب بیشتر ریشهی فارسی دارند. «سمک عیار» داستانی است پر از گفتگوهای جالب و ماجراهای هیجانانگیز که با چاشنی فانتزی روایت میشود.
5. هزار و یک شب
از قصههای عیاران و حیوانات سخنگو و موجودات عجیبالخلقه، به یکی دیگر از متون کهن ادبیات شرق نظر بیندازیم که جادوی اسرارآمیز داستانهای آن غربیها را نیز شیفتهی خود کرد و به دلیل محبوبیت فراوان جایشان را در فیلمها و سریالهای هالیوودی باز کردند. به طور دقیق نمیتوان گفت داستانهای «هزار و یک شب» در کدام تاریخ و یا به دست چه کسی نوشته شده، ولی بعضی قصههای آن همچون «علاءالدین»، «علیبابا و چهل دزد بغداد» و «ماجراهای سندباد»، حالا دیگر بین غربیان به اندازهی داستانهایی مانند «جک و لوبیای سحرآمیز» یا «آلیس در سرزمین عجایب» شناختهشده هستند؛ هر چند اینها داستانهایی بودند که تنها در قرن هجدهم میلادی در نسخههای اروپایی کتاب به آن اضافه شدند.
«هزار و یک شب» در شکل کهن آن مجموعهای است از داستانهایی با ریشهی هندی و خاورمیانه که محل وقوع آن به احتمال زیاد جایی در آسیای میانه است. این داستانها که برگرفته از اسطورهها، خرافات، قصههای عامیانه، افسانهها، امثال و حکم و حکایات پادشاهان هستند، در جهانی جادویی اتفاق میافتند و چنان که از نام آن پیداست در طول هزار و یک شب توسط شهرزاد، همسر سلطان شهریار روایت میشوند. سلطان به همسر خود بدبین است و تنها چیزی که شهرزاد را از مرگ حتمی نجات میدهد این است که هر شب برای او قصه تعریف کند و انتهای قصه را باز بگذارد تا سلطان را به شنیدن ادامهی آن ترغیب کند. داستانهای شهرزاد سلطان را چنان مسحور خود میکند که هر شب صدور حکم مرگ او را به تعویق میاندازد و دستآخر از آن صرفنظر میکند.
از این جهت میتوان گفت شهرزاد قصهگوی آگاهی است و ارزش تعلیق داستانی را به خوبی میداند. «هزار و یک شب» به روشنی اهمیت و اثرگذاری ادبیات داستانی بین مردمان ایران و بینالنهرین را نشان میدهد، چنان که میبینیم شهرزاد از همین طریق جان خود را نجات میدهد. شاید بتوان گفت رابطهی بین شهرزاد و سلطان به نوعی همان رابطهی بین کتابها و انسان معاصر است که همواره خوانندگان را شیفتهی جادوی خود میکنند و با تمام شدن هر داستان، وعدهی داستانهای جدید ما را به سوی کتابهای دیگر میکشاند.