نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
بیمارستانی بدون جراح یا سهم ناچیز ادبیات گمانه زن
مسعود ملکیاری
…با نگاهی به شبکههای اجتماعی، تلویزیونها، حجم تولیدات هنری و ادبی و نیز رویدادهای فرهنگی میتوان با قطعیت گفت که مسألهی فراوانی تولیدکنندهی هنری و ادبی قطعیت دارد و در تمام جهان نیز قابل مشاهده است. ولی این فراوانی از یکسو به پوشش تمام طیفهای سلیقهی مخاطب و حتی جذب مخاطبانی که ادبیات و هنر را اموری تجملی و نخبهگرا میدانستند، منجر شده و از سوی دیگر به دلیل اهمیت سرعت در تولید هنری و ادبی، کیفیت آن را نازل کرده است.در جامعهشناسی ادبیات بر این نکته تأکید میشود که پدیدآورنده و خالق تأثیر دوسویه برهم دارند؛ پدیدآورنده با خلق اثری باکیفیت، سطح ذوق ادبی مخاطب را بالا میبرد و مخاطب فرهیخته، در ادامه اثری با کیفیت بالاتر را از پدیدآورنده انتظار میکشد. ولی این همافزایی لزوماً در جهان امروز رخ نمیدهد و بیشتر به آرزویی برای نخبگان ادب و هنر تبدیل شده است…
تازه ها
تحریریه مجله
…به گزارش مشرق، درامهای شرححالگونه که از دیرباز یکی از گونههای مهم دنیای فیلمسازی بودهاست، توجه ویژهای هم به نویسندگان، شاعران و چهرههای ادبی دارد. در بین محصولاتی که در این گونه پرطرفدار سینمایی ساخته میشود، این چهرهها همیشه جایگاه خاص و ممتازی داشتهاند. یکی از دلایل محبوبیت نویسندگان در بین هنرمندان سینما، زندگی جنجالی و پرفراز و نشیب آنهاست. در عین حال، داستانهای کوتاه و بلندی که نویسندگان در دوران مختلف تاریخی نوشتهاند، همیشه دستمایه خوبی برای فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی بودهاست. اهمیت آثار ادبی برای صنعت سینما آنقدر بالا و حیاتی است که در مراسم اسکار جایزه ویژهای با عنوان بهترین فیلمنامه اقتباسی وجود دارد. هر سال بین تولیدات صنعت سینما، میتوان حداقل چند فیلم پیدا کرد که داستان زندگی یکی از نویسندگان کلاسیک یا امروزی را به تصویر کشیدهاند.«تالکین» تازهترین نمونه از این دست است که نمایش عمومی آن بازخورد خوب و مثبتی از سوی منتقدان داشت. این درام شرححالگونه را دوم کاروکوسکی براساس فیلمنامهای از دیوید گلسون کارگردانی کرده است. خط اصلی داستان فیلم در ارتباط با سالهای اول زندگی پروفسور جی آر آر تالکین است…
داستان؛ وقت غذا دادن
شیرازه اسکندری
…آنجلا زیرلبی گفت:«اما منظورتون این نبود. میخواید بگید اگه حیوون نیست، پس چیه؟ چیزی که واقعاً هست یه هیولاست.»دکتر با خونسردی گفت:«چه نوع هیولایی؟»آنجلا روی آرنجش چرخید و از پشت کاناپه به روانکاو نگاه کرد و گفت:«شما هم که هر روز با هیولاها سروکار دارید.» بعد دلسوزانه آه کشید:«روانپزشکی شغل خطرناکیه.»دکتر متعجب پرسید:«خطرناکه؟ منظورت چیه؟»آنجلا گفت:«کسانی که ملاقات میکنین، این همه آدم عجیبوغریب با اون مشکلاتشون.»دکتر فوراً گفت:«بله، بله، دقیقاً. اما دربارهی هیولا؟»آنجلا تسلیم شد:«بله، دکتر.» و خودش را دوباره روی کاناپه سُر داد. طوری به گوشهی سقف زل زد که انگار جانوری آنجا چسبیده است و گفت:«اون شبیه هیولاهای توی کابوس نیست، هرچند خیلی ترسناکه ولی خیلی واقعیه. ابعادش گنگ و محو نیست، خز بنفش داره که کوتاهن. شبیه خز بعضی عنکبوتا، چهار تا پا داره نه مثل سگ و گربه ولی زیرش جمع میکنه، با اون پاهای خیلی قویش میتونه یهراست پنج متر بپره هوا.»دوباره برگشت و به روانکاو نگاه کرد و پرسید:«دکتر، همهی اینا رو میگیری؟»دکتر هولهولکی دفترچهاش را برگرداند، ولی آنجلا نیمنگاهی به حالت ابلهانهی روانکاو انداخت و خوشحال دستانش را برهم زد و گفت: «دارین نقاشی میکشین.»دکتر با کجخلقی گفت:«بله، بله. تو ادامه بده.»…
گفتگو با اساطیر؛ بن مایه های داستانی در اسطوره های ایرانی
مسعود ملکیاری
…هدف از این جستارها، یافتن ویژگیهای داستانی برخی اساطیر یا درونمایههای داستانی افسانههای ایرانی برای بازآفرینی یا نگارش رمان در ادبیات ژانر است که در تاریخ ادبیات بسیار دستمایهی کار نویسندگان بزرگ قرار گرفتهاست. بخشی از این جستارها نظری و با هدف پیگیری مضامین مهم داستانی انجام شده و بخش دیگر به دنبال ایدههایی است که میتوانند طرح داستانی تخیلی و فانتاستیک را رقم بزنند تا مخاطب ایرانی هم بتواند اسطورهها و افسانههای ایرانی را در قالبی نو و فانتاستیک بخواند. امروزه چه بخواهیم و چه نه، خیل آثار فانتزی، با کیفیات و انواع متفاوت، بازار کتاب و سطح ذوق ادبی نوجوانان را تحت تأثیر قرار داده است. از سوی دیگر الگوهای داستانی مورد پسند کودکان و نوجوانان نیز تحت تأثیر بازیهای رایانهای و تولیدات رسانههای گوناگون، نسبت به نیم قرن گذشته بسیار تغییر کرده است. نوجوان امروز، قهرمان افسانهایش را در انیمیشنها و فیلمها میبیند یا شرح حال و فتوحاتش را میخواند و سپس کنترل قهرمانش را به دست میگیرد و ساعتها از طریق رایانه بر جهان خیر و دشمنانش حکومت میکند. نوشتن رمان و خلق ادبیات به اصطلاح ژانری برای چنین مخاطبی آسان نیست و دیگر نمیتوان به بازنویسیهای سادهانگارانه دل خوش کرد. امید است این جستارها، با نگاهی به چند اسطورهی ایرانی و برخی پدیدههای محوری در این حوزه، بتواند پیشنهاداتی را برای یافتن بن مایههای داستانی به نویسندگان ارائه دهد…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 22 – ویکی فانتزی
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
این عروسک های دوست داشتنی
نسیم عربامیری
در دنیای تصویر تنها بازیگران نیستند که به ستاره تبدیل میشوند، گاهی این عروسکها هستند که با قیافههای صمیمی، پشمالو و دوستانهشان به دل مخاطب مینشینند و تبدیل به ستارههای آثار سینمایی و تلویزیونی میشوند. عروسکهایی که در ذهن بچهها ماندگار شده و تبدیل به نوستالژی شیرین آنها در بزرگسالی میشوند. اینکه در چه دورهای به دنیا آمدهایم و در چه عصری بزرگ شدهایم اهمیتی ندارد، برای هر نسلی چند شخصیت عروسکی وجود دارد که آنها را عاشقانه دوست دارد و میپرستد. چهارده شخصیت عروسکی که در ادامه با آنها آشنا میشویم از محبوبترین و ماندگارترین شخصیتهای عروسکی در آثار نمایشی دنیا محسوب میشوند…
معرفی انیمه Death Note (دفترچهی مرگ)
پگاه خدادی
هر انسانی که نامش در این دفترچه نوشته شود میمیرد.نویسنده در زمان نوشتن نام باید چهرهی فرد را در ذهن داشته باشد، پس کسانی که نام مشترک دارند نمیمیرند.نویسنده تا چهل ثانیه پس از نوشتن نام میتواند علت مرگ را مشخص کند.اگر علت مرگ تا چهل ثانیه پس از نوشتن نام مشخص نشود، فرد در پایان این زمان از سکتهی قلبی میمیرد.نویسنده بعد از مشخص کردن علت مرگ، شش دقیقه و چهل ثانیه فرصت دارد تا جزئیات آن را بنویسد.لایت یاگامی، یک دانشآموز سال آخری دبیرستانی است که زندگی کسالتآوری دارد. او با پدر و مادر و خواهرش در خانهای در شهر توکیو ژاپن زندگی میکند. لایت، که یک دانشآموز نخبه است، روزها با بیحوصلگی از پنجرهی کلاس درس به بیرون زل میزند، و عصرها که به خانه برمیگردد خودش را توی اتاقش حبس میکند تا از این جهان و آدمهای کسلکنندهی آن دور باشد…
من رفتم، تو هم بیا
حمزه طاهری
از بانک میآمدم. قسط داشتم. عصر زمستانی آفتابی و سرد، در فکر جیب و خرج و برج تا پایان سال، کنار خیابان را گرفته بودم و از درختهای خواب میگذشتم. ماشینها از روبه رو میآمدند و گاهی نزدیکم که میشدند به جبر غریزه سر بالا میکردم که نکند بایستند نشانی بخواهند یا ترمز بریده باشند بزنند ناکارم کنند ولی میگذشتند.دویست هزارتومان آخر را جمع و تفریق میکردم از زندگی که شیههی اسبی به گوشم خورد. سر بالا کردم و دیدمشان؛ چهارتا بودند؛ درست وسط بلوار، اسبی با کرهاش شمشادها را دندان میزد و دو الاغ یکی سفید و یکی قهوهای رمیده بودند و میدویدند. میخکوب نگاهشان کردم. پیرمردی که چکمههای پلاستیکی به پا داشت و ترکهای به دست گرفته بود، افسار مادیان را میکشید و نگران به الاغها نگاه میکرد و فریاد نامفهومی سر میداد. الاغها دورتر شدند و وسط خیابان آمدند. چند ماشین بهشان رسیدند و ایستادند و بوق زدند. پیرمرد طناب پوسیدهی پلاستیکی مادیان را کشید. کره اسب شیهه کشید. الاغ سفید از کنارم رد شد…
آبگینه های جادویی؛ نقش آینه ها در ادبیات فانتزی
پریناز قاسمی
آینهها بیشتر از هر شیء دیگری در اسطورهها، آثار فانتزی و افسانههای فولکلور استفاده شدهاند. شاید چون دیدن انعکاس خودمان، به اندازهی کافی جادویی و ماورایی است. چه وقتی در آینهها چیزی میبینیم که وجود خارجی ندارند، چه وقتی در آنها به دنبال شناخت خودمان هستیم و تلاش میکنیم تصویری را که آینه به ما نشان میدهد بیشتر بشناسیم.آینهها نه فقط در ادبیات ایران، بلکه در تمام آثار ادبی جهان حضور پررنگی دارند. نقش آنها بیشتر نمادین است و معمولاً برای خودشناسی، به کار میرود. با این حال این شیشههای صیقلکاری شده به قدری مرموز هستند که حتی در آثار درام هم حضوری ماورایی دارند. انگار قرار است به ما چیزی نمایش دهند که از دیدن آن عاجزیم.حضور مرموز آینهها در ادبیات فانتزی شکل دیگری به خود میگیرد. در کتابهای فانتزی نقش آینهها مشخص است. یا نفرین شدهاند، یا دری به دنیاهای موازی باز میکنند یا افشاگر رازهای مگو هستند. اهمیت آینهها زمانی حس میشود که حضور آنها را در آثار فانتزی در یک دستهی مشخص ببینیم. در این مطلب تلاش شده با کنار هم گذاشتن نقش هر آینه در داستانهای شناخته شدهی دنیا به دستهبندی مشخصی دست پیدا کنیم. به این امید که پرده از راز آبگینههای جادویی برداریم…
۲۵ کتابی که با خواندن شان هوش از سرتان میپرد
شهروز بیدآبادی مقدم
…زرهپوش نویسنده: جان استیکلی . چند تا از بهترین صحنههای جنگی که تا الان خواندهام. شما به معنای واقعی کلمه، هجوم آدرنالین، شوک، گیجی و وحشت میدان جنگ را احساس میکنید. هیچ صحنهی کسلکنندهای در رمان وجود ندارد. اگرچه در این داستان، با موجوداتی شبیه مورچهها به عنوان دشمنی تسخیر ناپذیر روبرو هستیم، انسانهایی قدرتمند و زرهپوش به عنوان سرباز میبینیم و فضا و سیارات بیگانه به عنوان صحنه وجود دارد، اما میتواند در هر جایی اتفاق بیافتد؛ در ویتنام، کره یا سنگرهای جنگ جهانی اول. موضوع داستان، زمینه فانتزی و علمی تخیلی آن نیست بلکه خود ماجرای انسانی است که برای شخصیتها اتفاق میافتد. زرهپوش، چیزی فراتر از صحنههای اکشن ناب است؛ نگاهی ظریف و اغلب دلسوزانه به رنجهای انسانی ناشی از جنگ، قهرمانی و فداکاری سربازان ناامید دارد. این کتاب، ترکیبی ظریف از «سربازان کشتی فضایی» و «جنگ همیشگی» است اما ویژگیهای منحصر به فرد خودش را نیز دارد…
این انیمه مخاطب را به چالش میکشد: معرفی دورورو
محدثه جودکی
…دورورو (Dororo) محصول سال 2019 استودیو مَپا و تزوکا پروداکشن، انیمهای در ژانر فانتزی تاریک است که بر اساس مانگای کلاسیک و مشهوری از اُسامو تزوکا ساخته شده. البته این اولین باری نیست که از مانگای تزوکا اقتباس میشود؛ در سال 1969 نیز انیمهای از روی آن تولید شد که بهعلت وجود خون و خشونت فراوان، سیاهوسفید بود. دوروروی سال 2019 به کارگردانی کازوهیرو فوروهاشی در 24 قسمت ساخته شده و در همان یک فصل به پایان میرسد.داستان اینگونه آغاز میشود که حاکم سامورایی قدرتطلبی، اعضای بدن پسر نوزادش (هیاکیمارو) را با اهریمنان معامله میکند تا قحطی و گرسنگی را از سرزمینش دور کند و قدرتمندتر شود. دست بر قضا آن نوزاد نجات مییابد و به پزشک میانسالی سپرده میشود تا مراقبش باشد. آن پسر بهنحوی زنده میماند، بزرگ میشود و به جنگ اهریمنان میرود تا اعضای بدنش را پس بگیرد. هر بار که اهریمنی را شکست میدهد، یکی از بخشهای بدنش به او بازگردانده میشود. هیاکیمارو بر حسب اتفاق، در مسیرش بچهای بهاسم دورورو را نجات میدهد و با او همسفر میشود تا این ماجراجویی تاریک را با هم ادامه دهند…