نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
سخن سردبیر
جمشید صادق
نسیم نیکولاس طالب، در دیباچۀ کتاب مشهور و تاثیرگذار خود «قوی سیاه» نوشته است که :«تا پیش از کشف استرالیا، مردم «دنیای کهن» بیچونوچرا باور داشتند هر قویی سفید است چون تجربیات ایشان پیوسته این باور را تایید میکرد. دیدن نخستین قوی سیاه برای چند پرندهشناس (و کسانی که دلبستۀ رنگ کردن پرندگاناند ) باید شگفتی جالبی بوده باشد؛ اما اهمیت داستان در این نیست. اهمیت داستان در این است که شکنندگی دانش ما را نمایان میکند و نشان میدهد آموختن ما از تجربیات و مشاهدات با چه محدودیتهای شدیدی روبهروست. تنها یک مشاهده کافی است تا گزارهای کلی که دستاورد هزاران سال تماشای قوی سفید است بیاعتبار شود.»او در ادامۀ دیپاچه همین کتاب «قوهای سیاه» را بهعنوان پدیدههایی نادر که نامنتظر هستند، پیامدی سنگین دارند و پس از وقوع قابل پیشبینی مینمایند، تعریف میکند و میافزاید که با وقوع انقلاب صنعتی «پیچیدگی» در جهان شتاب گرفت و رخدادِ «قوهای سیاه» در جهان شدت یافت. او رخدادِ جنگ جهانی اول، ظهور هیتلر، فروپاشی سریع بلوک شوروی و گسترش اینترنت را در قرن گذشته را گواهِ روند افزایشی وقوع «قوهای سیاه» میداند و میافزاید:…
پیچیدگی مسئله هزاره سوم
سعیده زارع
…انسانها از گذشتههای دور درباره پدیدههایی که در اطرافشان رخ میداد کنجکاو بودهاند و سعی بر فهمیدن آنها داشتند. برخی از نظرات پیشینیان ما درباره پدیدههای طبیعی در قالب متون فلسفی و فیزیکی برای ما به یادگار باقی مانده است. اگر نگاهی به این یادگاریها بیندازیم خواهیم دید که اولین نظریهپردازیها از فلاسفه یونانی، به ویژه ارسطو شروع شده است. ارسطو معتقد بود هر پدیدهای به علتی رخ میدهد. پس از سالها تکوین و تکامل فهم بشر و پیشرفت نظریاتش درباره پدیدههای طبیعی، نیوتن حدوداً سیصد و سی سال قبل با انتشار کتابِ «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» دریچه جدیدی در نگاه کردن به مسائل فیزیکی گشود. بعد از نیوتن نظریۀ الکترومغناطیس کلاسیک توسط ماکسول ارائه میشود و به این ترتیب شالوده فیزیک کلاسیک شکل میگیرد.اواخر قرن نوزدهم دوران جدیدی برای فیزیکدانان بود. دورانی که در آن فیزیکدانان با پدیدههای جدیدی نظیر تابش جسم سیاه، آزمایش یانگ و پدیده فوتوالکتریک مواجه شده بودند. این پدیدهها با دیدگاه فیزیک کلاسیک قابل توصیف نبودند. فیزیکدانان برای فهم این پدیدههای جدید بایدعینکشان را عوض میکردند.آنچه که مکانیک کوانتومی در قرن ۲۰ میلادی مطرح کرد، شاملِ عدم قطعیت و نگاه احتمالاتی به طبیعت بود. نگاهی که سرانجام منجر به ایجاد پارادایمی جدید در علم، به عنوان فیزیک مدرن شد…
طراحی شرور و یک مدل جدید برای حل مسائل پیچیده
اندرو جیمز والز / مهدیه ابراهیمی
…مشکلات پلی هستند بین جهان مطلوب ما و جهانی که در واقعیت وجود دارد. در مورد مسئله « زبالهدان بزرگ اقیانوس آرام » ما از وضعیت نهایی مطلوب خود آگاهیم. ما میخواهیم اقیانوسهایمان بکر و پاکیزه باشند و حیاتِ موجودات دریایی در آنها شکوفا باشد. اما، مسئله اینجاست که در حال حاضر مشکل گرداب عظیمِ زبالههای سرگردان در اقیانوس به عنوان یک معضل مانع رسیدن ما به وضع مطلوب است. بنابراین مشکل یا مسئلهای که اکنون با آن مواجه هستیم این است که چگونگی عبور از این مشکل است.مشکلات دلایلی دارند. از ۹.۱ میلیارد تن پلاستیکی که از سال ۱۹۵۰ تا به حال تولید شده است، ۵.۵ میلیارد تن در اقیانوسها و خشکی باقی ماندهاند. مقداری از این پلاستیک در «زبالهدان بزرگ اقیانوس آرام» در قالبِ تجهیزات ماهیگیری، پسماند کارخانهجات، و زبالههای برجای مانده از محمولههای باری، انباشته شدهاند. ریشه اصلی مشکل«زبالهدان بزرگ اقیانوس آرام» را باید در دفع نامناسب زباله، ریختن زبالهها در مکانهای عمومی۵، رها کردن غیرقانونی زبالهها۶ جستجو کرد…
ذرات کوچک دی اکسید کربن و طوفان مهاجران اقلیمی
علی رنجبران
بر اساس آخرین دادههای بانک جهانی در سال ۱۲۰۱۷ حدود ۶۸ میلیون نفر، یعنی بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ مجبور به جابجایی از محل زندگی خودشان و مهاجرت اجباری شدهاند. تخمین زده میشود که حدود یک سوم این افراد تحت تاثیر وقایع آب و هوایی حداکثری مثل، سیل، طوفان و یا خشکسالی به این مهاجرت اجباری تن دادهاند. همین اطلاعات پیشبینی میکند که تنها وقایع اقلیمی تا سال ۲۰۵۰ منجر به مهاجرت ۱۴۳ میلیون نفر در سراسر جهان شود، مهاجرانی که بیشتر باید آنها را پناهجویان اقلیمی نامید. اما این تازه آغاز ماجرا است، با بالا آمدن سطح آب دریاها و افزایش خشکسالی و سیل این ارقام سر به فلک خواهند کشید. بحرانی از مهاجرانی که برای همیشه از خانه و کاشانهشان رانده شدهاند.این مفهوم نخستین بار ذیل عنوان مهاجران محیطزیستی طبقهبندی و توسط «لستر بروان» تحلیلگر محیطزیستی آمریکایی در سال ۱۹۷۶ میلادی پیشنهاد شد. بعدتر سازمان بینالمللی مهاجران وابسته به سازمان ملل مهاجران محیطزیستی را چنین تعریف کرد۲:« مهاجران محیطزیستی شخص یا اشخاصی هستند که دلایلی قانع کننده نظیر تغییرات ناگهانی در محیط زندگی و شرایط زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده و آنها را وادار به ترک محل زندگی به صورت دایم یا موقت کرده است». اما برای مهاجران اقلیمی که ذیل این عنوان طبقهبندی میشود، ترک موقت بیمعنا است و تغییرات اقلیمی معمولا برای مدت زمانی نامعلوم و بسیار طولانی پایدار خواهند بود. به همین دلیل، برای مهاجران اقلیمی بازگشتی در کار نخواهد بود. برای فهم بهتر این موضوع و اینکه چرا پدیدههای اقلیمی اینچنین برای زندگی ما تاثیر گذارند و منجر به چه رخداد بزرگی خواهند شد، باید کمی در زمان به عقب برگردیم، به حدود ۱۰ هزار سال پیش…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 64 – ویکی گونیا
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
نظریه جامع اطلاعات و همه جان انگاری
کریستوف کخ / نصرت ابراهیمی
ظریه اطلاعات یکپارچه که در این مقاله به آن اشاره شده است، در ابتدا توسط جولیو تونونی1 در سال 2004 پیشنهاد شد. این نظریه سعی در تشریح ماهیت و منبع خودآگاهی به صورتی ریاضی و کمی دارد. نظریه اطلاعات یکپارچه ادعا میکند که خودآگاهی با نوع خاصی از اطلاعات یکسان است که تحقق آن نیاز به یکپارچهسازی فیزیکی دارد. این نظریه مدعی است که میزان خودآگاهی را میتوان با تعریف معیاری به عنوان phi ( ) به صورت ریاضی اندازهگیری کرد. این نظریه سعی میکند در خصوص مسئله خودآگاهی بین دو مجموعه مختلف از دیدگاهها تعادل برقرار کند. در همین راستا، این نظریه از یک طرف تلاش میکند تا شهود دکارتی را در مورد آنی، مستقیم و یکپارچه بودن «تجربه» حفظ کند و از طرف دیگر، توصیفات علوم اعصاب از مغز را به عنوان نقطه آغازین ارائه نظریه در نظر میگیرد.ادعای اینکه همان خودآگاهی است یک ادعای خارقالعاده است و همانطور که کارل سیگن۲ اظهار داشته، ادعاهای خارقالعاده به مستندات خارقالعاده نیاز دارند. با وجود آنکه تلاشِ نظریه اطلاعات یکپارچه برای ارائه یک مقیاس تجربی و دقیق برای اندازهگیری خودآگاهی تلاشی شایان توجه است اما، با توجه به نقدهایی که تاکنون بر آن وارد شده است، این نظریه هنوز راه درازی تا رسیدن به اهداف خود در پیش دارد. با این حال، نظر به اهمیت موضوع مطرح شده در مقاله، مطالعه دیدگاهِ یکی از طرفداران این نظریه که از قضا از جایگاهی والا در جامعه علمی متخصصان علم پیچیدگی و علوم مرتبط با مغز برخوردار است، میتواند دریچهای باشد به سوی آتیهای متفاوت در زمینه درک ما از مقوله خودآگاهی…
آیا به حل معمای آگاهی نزدیک شده ایم؟
دیوید رابسون / ماندانا فرهادیان
آیا خرچنگ دریایی هم مثل من و شما درد را احساس میکند؟ میدانیم آنها هم همان حسگرهایی را دارند که در خود ما وقتی آسیبی میبینیم باعث میشوند به خود بپیچیم یا به گریه بیافتیم، حسگرهایی که گیرندۀ درد نامیده میشوند. و آنها بدون شک طوری رفتار میکنند که چیزی ناخوشایندی را حس کردهاند. برای مثال، وقتی سرآشپزی آنها را در آب جوش میاندازد، دمشان را ناگهان چنان جمع میکنند و میپیچند که انگار در رنج هستند.اما آیا واقعاً از این احساس «آگاه» هستند؟ یا اینکه صرفاً پاسخی رفلکسی و عکسالعملی غیرارادی نشان میدهند؟وقتی من و شما دست به اجرای عملی میزنیم، ذهنمان از تجربههای پیچیدۀ آگاهانه پر میشود. اما نمیتوانیم فرض کنیم که همین امر در مورد بقیۀ حیوانات نیز صادق است ـ بهخصوص جانورانی که مغزشان با مغز ما خیلی فرق دارد. کاملاً ممکن است جانوری مانند خرچنگ، در قیاس با دنیای غنی درون سر ما، فاقد هرگونه تجربۀ درونی باشد ـ و بعضی از دانشمندان حتی استدلال میکنند که امر محتمل نیز هست…