نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
سطح انقراض بشر
مسعود ملکیاری
…در دنیای امروز، هوش مصنوعی محدود در صنایع مختلف به کار گرفته میشود از جمله در اتومبیلهای خودران که به کمک هوش مصنوعی میتوانند رانندگی کنند. همچنین سیستمهای پردازش تصویر و تشخیص چهره که میتوانند کارهای بسیاری را انجام دهند و عملیات تشخیص هویت افراد را انجام دهند نیز از این تکنولوژی بهره میبرند.از دیگر کاربردها میتوان به سیستمهای هوش مصنوعی اشاره کرد که به انجام فرآیندهای مالی در بانکها و سایر کسب و کارهای مالی کمک میکند و نیز دستیارهای هوشمندی که بر اساس نیازها به ما کمک میکنند و حتی پروازها و هتلها را از قبل رزرو میکنند.نوع دوم هوش مصنوعی که به نظر قدری مناقشهبرانگیز مینماید، هوش مصنوعی عمومی یا قوی (Strong AI)، سطحی از هوش مصنوعی است که در آن، ماشینهایی بسیار هوشمند و با تواناییهای تصمیمگیری، جای میگیرند. تاکنون چنین ماشینی ساخته نشدهاست؛ اما پیشبینی میشود به زودی هوش مصنوعی قوی در جهان گسترش یابد. این نوع هوش مصنوعی دقیقاً آن چیزی است که محققان و دانشمند بسیاری در موردش به انسان هشدار دادهاند. از جمله استیون هاوکینگ فیزیکدان که معتقد بود توسعه و پیشرفت هوش مصنوعی قوی، میتواند پایاندهندهی تاریخ بشریت باشد. استدلال این افراد هم بر این اساس است که این نوع هوش مصنوعی میتواند اختیار خود را در دست بگیرد و با نرخی بسیار سریع به بازطراحی خود بپردازد. از سوی دیگر انسانها به دلیل محدودیتهای بیولوژیکی، نمیتوانند با رباتهای هوشمند رقابت کنند پس خیلی زود میدان را واگذار کرده و سرانجام نابود میشوند…
تازه ها
حمزه طاهری
…اشیاء بازتابنده و عجیب و غریبی که در بیابانهای نقاط مختلف جهان ظاهر شدهاند در آغاز یک شیرین کاری الهام بخش بوده، اما اکنون به یک شوخی خسته کننده تبدیل شدهاند.گاردین در گزارشی مینویسد:«این میتواند شعار عصر رسانههای اجتماعی باشد که چیزهایی که به عنوان شگفتی مطرح میشوند، فقط در میان کاربران دست به دست شدهاند. اکنون ناتوانی ما در کنار گذاشتن مرموزترین هنر رخ داده در سال ۲۰۲۰ به یک شوخی خسته کنندهی دیگر تبدیل شده است.»این اجسام فلزی عجیب و غریب در همه جا از جمله در کالیفرنیا، رومانی، جزیرهی وایت و طبق آخرین گزارشها در آلمان و اسپانیا ظاهر شدند. تعداد ظاهر شدن این اشیاء در نقاط مختلف جهان در حال افزایش است؛ یکی از نکات جالب این ماجرا این است که به طور مثال ابتدا یکی از این اجسام در نقطهای از دنیا ظاهر میشود و کمی بعد، در جایی دیگر که فاصلهی مکانیاش از نقطهی اول بسیار زیاد است، که قاعدتاً یک شخص یا گروه نمیتواند به این سرعت در نقطهی دوم حضور پیدا کند، ظاهر میشود…
داستان؛ آوای ابرنواختر
اندرو فارکونی | هومن بابک
اِیو روی نوار سرآستینش تلیک کرد و سوناتهای پیانوی اسکریابین از ابزارکهای درونکاشتش پخش شد. این نسخهای از آثار اسکریابین بود که روت لاردو حدود دویست سال پیش نواخته بود و با اینکه اجرایی قدیمی محسوب میشد ولی هنوز از بهترینها بود. همیشه وقتی پردازشگرها، دادههای ایو را تحلیل میکردند، دوست داشت به اسکریابین گوش کند. موسیقی او را از خود بیخود میکرد.دیشب «شبکهی تلسکوپهای سوپرنوا» در اعماق فضا از کشف یک اَبَرنواَختر جدید در کهکشان «ان. جی. سی. ۶۹۴۶» خبر دادند و این تحلیلهای افزوده، دقیقاً همان چیزی بود که ایو نیاز داشت تا مشخص کند که چه بلایی سر آن کهکشان آمده است و روند عجیب متلاشیشدن ستارههایش چگونه اتفاق میافتد. بزرگترین ترسش این بود که از روی حواسپرتی با یک بدبیاری احتمالی، میان نقطهدادهها مواجه شود. به این میاندیشید که آیا الگوهایی که از آنها پیروی میکند، واقعاً وجود دارند یا فقط خواب و خیال ذهنی او هستند؟…
چرا نباید از داستان های علمی- تخیلی ترسید؟!
ویلیام تابز | نسیم عرب امیری
…رابطهی میان داستانهای علمی-تخیلی با واقعیت یک رابطهی دوسویه و متقابل است! در بسیاری از موارد پیشبینیهای صورت گرفته در داستانهای علمی-تخیلی زمینهای میشود برای پیدایش یک اختراع یا اتفاقی در دنیای واقعیت. به طوری که در گام اول، مردم کالایی را در در یک فیلم یا کتاب میبینند و به آن علاقهمند میشوند، در گام بعدی، تقاضا در میان سرمایهگذاران و متخصصان مشتاق افزایش مییابد و در نهایت کسی به دنبال اختراع آن میرود! اینجاست که باید پذیرفت «واقعیت» به شکل کنجکاوانهای داستانهای علمی-تخیلی را دنبال میکند و حتی میتوان ادعا کرد خیال و واقعیت یکدیگر را تغذیه میکنند. در اینباره «جک وومک»؛ نویسندهی آمریکایی تا جایی پیش رفت که تصور میکرد «ویلیام گیبسون» با کتاب نیورومنسر(منتشر شده در سال ۱۹۸۴) ممکن است اینترنت و فضای مجازی را به سمتی حرکت دهد که خود رفته است! یا بسیاری معتقدند دکتر «لئو زیلارد» با الهام گرفتن از پیشبینی «هربرت جرج ولز» موفق به کشف «انرژی هستهای» و ساخت «بمب اتمی» شد، اختراعی که نتایج مخرب زیادی در پی داشت!…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 35 – ویکی علمی تخیلی
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
انیمه و هالیوود – بخش سوم
امیر قاسمی
…در سومین بخش از مقالهی انیمه و هالیوود به معرفی آکیرا یکی مهمترین انیمههای علمی-تخیلی میپردازیم و سعی میکنیم به بعضی از آثار هالیوودی مثل ویدئو دروم، ساوث پارک، ریک و مورتی، و محصولات مشترکی چون آخرین رؤیا اشاره کنیم که از نظر فرم، داستان، محتوا، تشابهات قابل توجهی با آکیرا دارند. آکیرا فقط یک انیمهی سرگرمکننده و هیجانی نیست و دلیل انتخاب آن به عنوان اثر برگزیدهی علمی-تخیلی در این مقاله نه فقط طراحی منحصر بهفرد کاراکترها و فضاسازی بی نظیر آن، بلکه وجود داستانی است که سؤالات عمیق و حائز اهمیتی را عنوان میکند. مفاهیمی مثل به تصویر کشیدن جوامع جنگ زده، پیشرفت تکنولوژی، آنارشیسم در نسل جوان، انسان بیهویت عصر مدرن، از بین رفتن ارزشها و فساد سیاسی. این انیمه نگاه دو پهلویی به موضوع تکنولوژی دارد و مهمترین سؤالی که در طول داستان مطرح میکند این است که آیا میتوان قدرت را کنترل کرد؟ آیا تبدیل شدن به قدرت برتر اقتصادی برای ژاپن واقعاً مفید است؟ آیا کشوری که سعی در فراموشی تاریخ خشن خود دارد میتواند اطمینان داشته باشد که تاریخ بار دیگر تکرار نمیشود؟…
داستان؛ همه چیز به نسبیت بستگی دارد!
پت تایرر | تینا جمالی
…هر چند مرده بودم اما از نظر فنی امکان داشت که برگردم به زیرزمین تا ببینم آیا واقعا گردنم شکسته است یا فقط خفه شدهام؟ اما چرا باید اینکار را میکردم؟! یک گره نرم زدم. رفتم بالای صندلی آشپزخانه که با خودم برده بودم زیر زمین و پریدم. جوری انجام شد که میتوانم بگویم هیچ اثر جانبیای نداشت. الان اینجا هستم، دارم باهاش خوب کنار میآیم و همه چیز در نظر گرفته شده است. وقتی زنده بودم فکر میکردم بدترین چیز در مورد مرگ اینست که به اینجا برسم و خیلی از سؤالهایم پاسخ داده نشده باشد. متأسفانه حدسم خیلی درست از آب درآمد. هیچکس اینجا جواب تمام سؤالها را نمیداند یا لااقل آن سؤالهایی که دلم میخواهد جوابشان را بدانم. مثل اینکه کِنِدی را واقعاً چه کسی کشت؟ پاگندهها کجا هستند و یا داستانهای کهن در مورد بیگانگان چقدر درست است؟ هیچکس اینجا جوابشان را نمیدانست.چیزدیگری که میخواستم بگویم این است که اصلاً پشیمان نیستم. فکر میکردم که از کشتن خودم یا از اینکه هیچ نوشتهای از خودم نگذاشتهام پشیمان شوم یا تا ابد با ایجاد یک اتفاق مهم یا ترسناک احساس گناه کنم. بهتر است بگویم که اشتباه کرده بودم و اصلاً پشیمان نیستم. بدون مجازات، بدون احساس گناه و آیا میتوانم به خاطر آن رحمتی دریافت کنم؟ با وجودی که چند وقتیست اینجا هستم، زمان و ظاهراً هم فضا همانطور که اینشتین در نظریهی نسبیتش گفته کند پیش میروند و البته خود اینشتین را هم ندیدهام. گرچه نتوانستم واقعاً بفهمم کجا، چی و چرا اهمیت مسایل دچار کندی میشوند. در واقع مسائل مهم به سرعت به مسائل بیاهمیت تبدیل شدهاند…
آینه سیاه: وحشت و زیبایی های تکنولوژی
جنا ورتام | پگاه خدادی
…هر کدام از قسمتهای سریال علمی-تخیلی «آینهی سیاه» – که نام خود را از صفحهی سیاه مانیتور در حالت خاموش گرفته است – به یکی از ابعاد احتمالی زندگی انسانها در جهان تکنولوژیک آینده میپردازد؛ احتمالاتی که در عین وسوسهانگیز بودن مانند کابوسی هولناک نیز هستند. در یکی از قسمتهای این سریال زنی با کمک عکسها و صداهای ضبطشده از نامزد مردهاش، و با استفاده از بستهای که از اینترنت خریداری میکند یک آدم مصنوعی شبیه او را بازسازی میکند. دیگری نشان میدهد که چطور یک شخصیت کارتونی سطحی و بیاهمیت با جلب توجه افکار عمومی به یک سیاستمدار بزرگ تبدیل میشود، و در قسمتی دیگر از سریال جهانی را میبینیم که استفاده از انرژی سوخت در آن منسوخ شده، و تنها راه تأمین انرژی و کسب درآمد برای انسانها رکاب زدن روی دوچرخههای ثابت است و تنها راه فرار از این چرخهی ناگزیر شرکت در برنامههای استعدادیابی. به نظر میرسد تماشای این سریال برای انسان معاصر که همواره خود را به نوعی با تکنولوژی جدید عجین و آن را بخش جداییناپذیر زندگی خود میبیند ضرورت داشته باشد…
داستان؛ استعاره
سابرینا اورا مار | نگار عجایبی
وقتی پسرانم نوزاد بودند فقط زمانی خوابشان میبرد که به چیزی دیگر تبدیل میشدند. قنداقشان میکردم؛ سفت میپیچیدمشان در پتویی از جنس چیت نرم که رویش ماه داشت یا درخت یا هویج یا خرس. دستهایشان را اطرافشان محکم میکردم و توی پتو میچپاندم و فقط در همان حالت بود که خوابشان میبرد.گاهی نیمههای شب قنداق شل میشد، یک دست کوچک آزاد میشد و آنقدر گریه میکردند تا دوباره جوری سفت بپیچمشان که به راحتی نتوان پارچه را از پوستشان تشخیص داد.پنج ماه از شروع همهگیری گذشته. یکی از شاگردها سیتیاسکن قلبش را به شعرش ضمیمه میکند که یک جای غیرمعمولی در قفسهی سینهاش مینشیند. پسرانم دیگر در مدرسه نیستند بلکه در یک سری ابزار دیجیتالیاند. به جای اینکه جایی بروم، همهچیز را روی صفحههای دیجیتالی با دستهایم بزرگ و کوچک میمیکنم. کل سیاره انگار پیلهای غولپیکر است که سنگین از لبهی یک صخره تاب میخورد ولی نمیتوانم دقیقاً تشخیص دهم که آیا ما آن پوستهی محافظی هستیم که قرار است روزی بیفتیم یا حشرهی درونش…
از دل تاریکی؛ مروری بر ده سریال برتر ژانر علمی-تخیلی – بخش دوم
حسن محمدهاشم
…حضور سریال علمی-تخیلی Stranger Things در این فهرست جای شک و شبهه نداشت. این سریال را باید بزرگترین و پرصحبتترین سریال در حافظهی مدرن در کنار سریال Game of Thrones دانست که موفقترین سریال اورجینال نتفلیکس نیز به شمار میآید.از زمان انتشار اولین فصل در سال ۲۰۱۶، هر فصل جدیدی که از این سریال منتشر شده به یک اتفاق فرهنگی تبدیل شده و بازیگران نوجوان آن نیز به ستارههایی بینالمللی بدل شدهاند. سریال Stranger Things هم به بررسی تئوریهای توطئهی علمی-تخیلی و هم هیولاهای ماوراءالطبیعه در فضای نوستالژیک دههی ۸۰ میپردازد و در این راه از فیلمهای کلاسیک علمی-تخیلی الهام پذیرفته است.با گذشت سال ها، این سریال شهرت بیشتری پیدا کرده و بودجه آن نیز بیشتر و بیشتر شده است. از بعدهای موازی تا هیولایی شبیه گودزیلا و یک پایگاه سری روسی، Stranger Things هر آن چیزی که یک طرفدار داستانهای علمی-تخیلی بخواهد در خود دارد…