نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
سرمقاله؛ آرمانشهر مور
مسعود ملکیاری
بسیاری سرآغاز ادبیات علمی-تخیلی را از قرن شانزده و با دو کتاب اتوپیایی توماس(تامس) مور (۱۴۷۸-۱۵۳۵)و فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶) میدانند. هنری هشتم پادشاه وقت انگلستان پس از ناکامی در ابطال ازدواج اول و مخالفت کلیسا، در سال ۱۵۳۴ خود را در پارلمان انگلستان رئیس کل کلیسای این کشور اعلام کرد و پاپ را از این سمت در قلمرو انگلستان خلع نمود و فرقهی مذهبی انگلستان را از کاتولیک به انگلیکان تغییر داد. نمایندگان پارلمان بر این تصمیم صحه گذاردند و از همان زمان کلیسای انگلستان از دستگاه پاپ جدا شده و دارای سراسقف (اسقف کنتربری) از آن خود شد و طلاق و ازدواج مجدد آزاد شد. تامس مور در برابر خواست شاه هنری هشتم برای جدایی از کلیسای کاتولیک مخالفت کرد و پذیرش شاه به عنوان رئیس عظمای کلیسای انگلستان را رد کرد؛ عنوانی که مجلس طی مصوبهی اعظمیت ۱۵۳۴ اعطا کرده بود. او پیشتر در واکنش به شرایط سیاسی و مستبدانه حاکم بر کشور و فساد دربار، اتوپیا یا آرمانشهر را منتشر کرده بود…
تازه ها
تحریریه ی مجله
…کریس پرت بازیگر مطرح سینمای هالیوود قرار است با فیلمی در ژانر جنگ با نام «جنگ فردا» راهی سینماهای جهان شود. فیلمی که بیست و سوم ماه جولای سال ۲۰۲۱ به اکران عموم در خواهد آمد.کریس پرت، ستاره اصلی این فیلم اکشن، علمی-تخیلی و جنگی بهتازگی اولین تصویر از پشت صحنه فیلمبرداری و تولید این فیلم را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده است. در این تصویر او بههمراه گروهی از بازیگران فیلم قابل مشاهده هستند که درواقع بهنظر میرسد شخصیت پرت رهبری این گروه را بر عهده دارد.کریس پرت، بازیگر مجموعهٔ نگهبانان کهکشان، فیلم اونجرز: جنگ بینهایت در دنیای سینمایی مارول، فیلم دنیای ژوراسیک و فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده، نقش شخصیت اصلی فیلم کریس مک کی را بر عهده دارد. علاوه بر کریس پرت، ایوان استراهاوسکی، بتی گیلپین، جی کی سیمونز، سم ریچاردسون، تئو وان، جاسمین متیوز، کیث پاورز، مریلین رایسکوب، ادوین هاج، مایک میچل، سیشل گابریل، الن ترانگ، الکسیس لودر و شیبوکم آکه، دیگر بازیگرانی هستند که در فیلم جنگ فردا حضور دارند و بهایفای نقش خواهند پرداخت…
داستان بی خوابی
ای.جی کارپنتر | ستاره سمائی
…بیشتر از ۱۴سالش نیست. مغزم تصحیح میکند «نمیتوانست باشد». حالا او در این خیابان آفتابخورده و داغ، مُرده و لکهی تازه و چسبناک خون هر ثانیه بزرگتر میشود.موج جمعیت اطرافم را گرفته. چند عابر خوشقلب سعی دارند با چند بانداژ جلوی خونریزی را بگیرند، جانش را احیا کنند و زندگی کسی را نجات دهند که دیگر از دست رفته. با موج جمعیت مات و مبهوت، کمکم از صحنهی حادثه فاصله میگیرم.نباید عجله کنم، عاقلانه نیست. ممکن است کسی مشکوک شود. خب البته نباید هم اینجا بمانم تا جمعیت پراکنده شود. مدتی است در این شهر هستم، اگر بخواهم این اطراف پرسه بزنم پلیسها شناساییام میکنند.پاهایم را آرام روی زمین میلغزانم، از بین جمعیت پیچ و تاب میخورم تا بدون برخورد با آدمها و جلب توجه، به راهم ادامه دهم. صدای آژیر از دور میآید؛ امدادگران اورژانس خیلی دیر میرسند.بالای سر جمعیت، ملخ هلیکوپتر اخبار محلی هوا را درهم میکوبد، لنز دوربینها مثل یک تک تیرانداز ماهر از شکمش بیرون است…
داستان شن زار
امیر قاسمی
…از گم شدنشان در شن زار سه روز میگذشت. خسته، تشنه، و گرما زده بودند. پشت سر یکدیگر راه میرفتند ولی باهم فاصله زیادی داشتند. گروهی هشت نفره بودند که سپهر آخرین عضوشان بود. فقط یک نفر را در نزدیکی خود میدید که او هم فاصلهی زیادی با سپهر داشت. مدتی بود که مسافت میان اعضای گروه زیاد شده بود و اگر به همین شیوه ادامه مییافت، بدون شک یکدیگر را گم میکردند. به هر سمتی که نگاه کرد چیزی بجز تپه ندید. از شدت آفتاب سر و رویش را پوشانده بود و عینک آفتابی ضخیمی به چشم زده بود. به افق خیره شد. فقط تپه های شن بود، بدون هیچ نشانی از حیات. احساس کرد در میان تپه ها، موجودی را دیده، موجودی مثل کفتار. شبیه به شیء هم بود، چیزی مثل یک در آهنی در وسط شنزار، شاید یک شخص بود. مردی با ریش و موی بلند و خاکستری. از آن فاصله نمیتوانست تشخیص دهد. مطمئنا علایم بی آبی و گرما زدگی بود. جلویش را نگاه کرد. فاصله اش با نفر بعدی کمتر شده بود. دوستش هم از پا افتاده بود. هشت نفری میشدند و چند روز بود در شن زار سرگردان بودند. آنقدر خسته بودند که جروبحثی بر سر انتخاب مسیر نبود، دیگر کسی حرف نمیزد. به سمت شمال میرفتند تا از حرارت خورشید و خشکسالی و مریضی دور شوند. شنیده بود که ویروس نمیتواند در ارتفاعات و سرما زنده بماند. مسیر زیادی را تا آنجا آمده بود. در آغاز، سفر خود را با ماشین و وسایل صحرا نوردی و تجهیزات و ذخیره فراوان آب شروع کردند…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 56 – ویکی علمی تخیلی
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
کتابهای دو ستاره
جف سامرز | شهروز بیدآبادی مقدم
…سال ۲۰۱۸، ان.کی جمیسین در دنیای داستانهای علمی-تخیلی و فانتزی تاریخساز شد. او با برنده شدن سومین جایزه هوگوی خودش در بخش بهترین رمان برای کتاب آسمان سنگی، سومین کتاب از سهگانهی زمین شکسته، به یک رکورد جالب دست پیدا کرد: هر سه کتاب این مجموعه، موفق به کسب جایزهی هوگو شدهاند؛ اتفاقی که خیلی قابل توجه است.اگر تا الان شک داشتید که جمیسین مانند «آرتور سی کلارک»، «اورسون اسکات کارت» یا «اورسولا ک.» آمده که دنیای داستانهای علمی-تخیلی را تغییر دهد، این اتفاق دیگر باید شکتان را از بین ببرد.کتاب آسمان سنگی نه تنها جایزهی هوگو را برد، بلکه جایزهی نبولا را نیز دریافت کرد. این اتفاق جمیسین را در موقعیتی بسیار نادرتر قرار میدهد؛ در تمام سالهایی که جوایز نبولا و هوگو برگزار شده فقط ۲۵ کتاب موفق به کسب هر دو جایزهی اصلی دنیای داستانهای علمی-تخیلی و فانتزی شدهاند. آخرین کتابی که توانست هر دو جایزه را با هم به خانه ببرد، رمان «ستارههای شمارشگر» نوشتهی ماری رابینت کوال در سال ۲۰۱۸ بود. در این مقاله مروری به این ۲۵ کتاب درخشان خواهیم داشت…
انگاشته و مفهوم زمان در آثار علمی-تخیلی نولان
امیر قاسمی
…بیشتر دوربینهای استفاده شده در انگاشته آیمکس آنالوگ با قطع ۶۵ میلیمتری است، اما از دوربینهای دیگری هم مثل آری-۷۶۵ و پانا ویژن استفاده شده است. دوربین ۶۵ میلیمتری قاب عریضتری نسبت به ۳۵ میلیمتری دارد که باعث ایجاد فضای بیشتر و در نتیجه ارائه جزییات شفافتر در نماها میشود. البته با وجود قابلیت و کیفیتی که این دوربینها دارند، فیلمبرداری با آنها هزینه زیادی دارد. قیمت هر یک از نوارهای کوداکی که برای این دوربینها استفاده میشود ۱۴۰۰ دلار است، در حالی که طول نوارها تنها سه دقیقه است، و این هم یکی دیگر از دلایل پرهزینه بودن فیلمهای نولان محسوب میشود. او به استفاده محدود از پرده سبز و دوربین دیجیتال شهرت دارد و مهمترین شعارش در فیلمسازی «بزرگ ساختن، هیجانی ساختن، زنده و واقعی ساختن» است…
شاهکارهای علمی-تخیلی – بخش سوم
حمزه طاهری
…یکی از برجستهترین ویژگیهای آثار هاینلاین، پرداختن به مسائل اجتماعی در قالب داستانهای علمی-تخیلی بود. او در موضوعات اجتماعی مثل مذهب، عشق و فردگرایی را در داستانهایش دنبال میکرد و موفق شده بود این ردپا را بهخوبی در فضای علمی آثارش جایگذاری کند. هاینلاین چهار بار جایزه هوگو را به خود اختصاص داده است و بهخاطر ارادتی که از سوی جامعه ستارهشناسان آمریکایی به او وجود داشت، یک دهانهی آتشفشانی روی مریخ را پس از مرگش به نام او نامگذاری کردند.هاینلاین آنقدر که آسیموف و سی.کلارک در ایران برای مخاطبان کمتر حرفهای ژانر علمی-تخیلی نامآورند، مشهور نیست و کتابهایی که از او در بازار کتاب ما پیدا میشوند، بهشدت کمترند. کتاب «جنگاوران اختر ناو» از او بهعنوان بهترین نمونه علمی-تخیلی نظامی شناخته میشود که به قلم پیمان اسماعیلیان به زبان فارسی هم ترجمه شده است. هاینلاین مثل دو همتای دیگرش، مجموعهنویسی هم کرده است: مجموعهی «تاریخ آینده» از جمله معروفترین آثار اوست…