«آدم کشتهام ولی آدم کش نیستم
چون قاتل یک هیولا است و هیولاها نمیترسند… من همیشه میترسم»
در فضای مجازی و کانال های تلویزیونی، سریال گسترش (2015) یکی از بهترین آثار سینمایی علمیتخیلی شناخته میشود. تاکنون پنج فصل از گسترش منتشر شده است. فصل اول تا سوم توسط کمپانی سایفای (Syfy) ساخته شدند تا این که سایفای اعلام کرد به دلیل هزینهی بالا، تولید سریال را متوقف کرده است. پس از هشتگها و درخواستهای فراوان در فضای مجازی، کمپانی آمازون اقدام به خرید گسترش کرد و ادامهی سریال در کانال پرایم ویدئو (Prime Video) پخش شد. با ورود آمازون، دو فصل دیگر از گسترش ساخته شدند و فصل ششم در 2021 پخش خواهد شد. کمپانی سایفای گسترش را با اقتباس از رمانهای علمیتخیلی (نه رمان بلند و پنج ناولا Novella و سه داستان کوتاه (جیمز کوری ساخت. البته جیمز کوری فقط یک نام مستعار است و نامهای حقیقی خالقان گسترش دانیل آبراهام (Daniel Abraham) و تای فرانک (Ty Franck) هستند. رمان گسترش از 2011 تا 2021 نامزد دریافت ده جایزهی ادبی شد و در سه جشنوارهی مهم هوگو (Hugo Awards)، دراگون(Dragon Awards) ، لوکاس (Locus Awards) موفق به دریافت جایزهی بهترین رمان علمیتخیلی و بهترین رمان سریالی شد. البته لازم به ذکر است که در مقایسه با ژانرهای دیگری مثل درام، آثار بسیار محدودتری از آثار علمی_ تخلیلی و سابژانر اپرای فضایی (Space Opera) وجود دارند.
اپرای فضایی به سوژه های هم چون جنگهای فضایی و سفرهای بین ستارهای میپردازد که جنگ ستارگان و حافظان کهکشان و پیشتازان فضا، نمونههای هالیوودی آن محسوب میشوند. فانتزی قابل توجه، به تصویر کشیدن آیندهی دور بشر، سفر با سرعت نور، و ابرقهرمانهای ردهی سنی کودک و نوجوان، از ویژگیهای این ژانر در فضای هالیوود است. در سریال گسترش برخلاف جنگ ستارگان از آیندهی نزدیک صحبت میشود. در این اثر نگاه فانتزی جای خود را به دیدگاه واقعگرایانه میدهد و ابرقهرمانهای مارول(Marvel) با قدرتهای خارقالعاده به کنار میروند و آدمهایی عادی با ارادهی قوی جایگزین آنان میشوند. گسترش داستان پیچیده و متنوعی دارد. شخصیتها وجوه پنهان دارند و چند لایهای هستند. به موضوعاتی مثل جنگ سرد، سیاست، فناوری، و برخورد نزدیک با بیگانگان اشاره میشود که این سریال را به اثری مهم در ژانر علمیتخیلی تبدیل کرده است.
مارک فرگوس (Mark Fergus) و هاک آزبی (Hawk Ostby) از نویسندگان و تهیهکنندگان مجرب سینما و خالق فیلمنامههای «فرزندان بشر»، «مرد آهنی»، «اولین برف» و «گاوچرانها و بیگانگان» میباشند. این دو مسئولیت بازگردانی رمانهای گسترش به فیلمنامه را عهده دار شدند و در این کار همان روشی را اتخاذ نمودند که کمپانی HBO در ساخت سریال «بازی تاج و تخت» مورد توجه قرار داده بود. یعنی پررنگ کردن نقاط خاصی از رمان همزمان با وفاداری به متن اصلی داستان. در فیلمنامههای اقتباسی، بخش قابل توجهی از رمان به طور معمول حذف میشوند و فقط قسمتهایی که به موضوع اصلی اشاره دارند باقی میمانند. اقتباس سینمایی از آثار ادبی مانند قرار دادن یک عکس باکیفیت در برنامهی اینستاگرام است. بیش از نود درصد از حجم عکس به شکل غیر قابل تصوری حذف میشوند، ولی به هرحال همه اینستاگرام را دوست دارند.
پشتوانهی قوی ادبی، مهمترین دلیل موفقیت سریال گسترش است اما تنها دلیل نیست. فضاسازی واقعگرایانه یکی دیگر از عناصر مهم سریال است. در یوتوب بسیاری از نماهای جنگی گسترش تحلیل واقعگرایانه میشوند. بسیاری از کاربران کانالهای علمیتخیلی از نزدیک بودن دنیای گسترش به دنیای واقعی صحبت میکنند و آن را تمجید میکنند. آنها به نکاتی اشاره میکنند که نشان دهندهی توجه زیاد سازندگان سریال به جزئیات علمی و مهندسی است. فناوری جنگافزارها و تاکتیکهای جنگی، طراحی سفینههای فضایی، سلاحهای هستهای، پایگاههای نظامی، پژوهشگاههای فضایی، کشاورزی گلخانهای و تولید محصول در سیارههای فاقد حیات، شرایط آشفتهی سیاسی و احتمال وقوع جنگ. این اتفاقات فضای کلی داستان را نشان میدهند که در مقابل سریال پیشتازان فضا یا حافظان کهکشان، وضعیتی مشابهتری به شرایط کنونی بشر دارند. در سریال گسترش دیگر خبری از سفینههای جذابی که در جنگ ستارگان وجود دارد نیست. طراحی بیش تر سفینههای گسترش، شباهت زیادی به کشتیهای باربری دارند. آنها مانند سفینههای جنگ ستارگان زیبا نیستند اما کاربردیتر و واقعیتر بهنظر میرسند. در دنیای گسترش بشر هنوز به فناوری سرعت نور دست پیدا نکرده است و بالاترین سرعتی که به آن رسیدهاند تنها به پنج درصد از سرعت نور میرسد. برای این که سرعت سفینههای گسترش را به درستی درک نمایی فقط کافیست آن را با فضاپیمای وویجر یک (Voyager 1) مقایسه کنید. وویجر ماموریت خود را در 1997 آغاز کرد و در حال حاضر پس از پیمودن حدود هجده میلیارد کیلومتر، در حال خارج شدن از منظومهی خورشید است. در سریال گسترش طی کردن چنین مسافتی حدود هشتاد روز به طول می انجامد. اکثر افراد در زیر فشار چنین سرعتی سکته میکنند، به همین دلیل قبل از افزایش سرعت، به بدن سرنشینان سفینه مایعی تزریق میشود که از حملهقلبی و بیهوشی آنها جلوگیری به عمل آید. وقتی از تای فرانک علت علمی بودن و دقیق بودن سریال گسترش میپرسند، او پاسخ می دهد که آدمهای باهوشی را برای پروژه استخدام کرده است.
حقیقت این است که ساخت آثار علمیتخیلی نیازمند پشتوانهی علمی است و بهترین نویسندگان این ژانر نظیر آرتور سیکلارک و آلدوس هالسکی و آیزاک آسیموف، دانشمند و محقق بودند. در گسترش تیم فنی، دکور و جلوههای ویژه تلاش میکنند تا فضایی واقعی از شهرکهای زیرزمینی مریخ و ایستگاههای فضایی مدار نشینان (Belters) ارائه دهد. مدار نشینان اجتماعاتی هستند که در مدار یا کمربندی مریخ و مشتری و در ایستگاههایی که در دل سیارکها ساخته شدهاند زندگی میکنند. کشکمشهای سیاسی و بدبینی دولتها نسبت به یکدیگر تداعی کنندهی فضای جنگ سرد است. سریال گسترش از این نظر شباهتهای زیادی با رمان ملاقات با راما (Rendezvous with Rama)، نوشتهی آرتور سیکلارک دارد. در این رمان علاوه بر ملاقات با بیگانگان، وضعیت سیاسی جوامع آینده هم به خوبی نمایش داده میشود. در اکثر آثار اپرای فضایی، جوامع و کشورها در معرض جنگ قرار دارند. نوشتههای سیکلارک، بهخصوص رمان ملاقات با راما از مهمترین منابع الهام سینمای علمیتخیلی محسوب میشود و بطور قطع نویسندگان رمان گسترش هم مانند بسیاری از آثار علمیتخیلی دیگر، الهامات زیادی از راما گرفته اند. هر دو رمان دورانی را به تصویر میکشند که بشر موفق به سکونت در ماه، مریخ، و قمرهای مشتری شده است. هر دو رمان از تنشهای سیاسی و نظامی بین زمین و مریخ صحبت میکنند. در اوج درگیریها و اختلافات سیاسی، موضوع رویارویی با موجودات بیگانه مطرح میشود و داستان به نقطهای میرسد که در آن تنها هدف کاراکترها کشف حقیقت است.
سریال گسترش در گوناگونی ژانر بسیار قوی است. در قسمت اول، مخاطب درگیر ماجرای کارآگاهی بهنام میلر میشود که به دنبال دختری بهنام جولی مائو میگردد. جولی فرزند یک سرمایهدار مولتی میلیاردر بهنام ژول-پیر است. کمابیش همهی فیلمهای نوئار از ماجرای گم شدن فردی شروع میشود که کلید حل همهی مشکلات به دست اوست. افزودن ویژگیهای ژانر کارآگاهی و نوئار به سریال گسترش عملکردی خلاقانه و جسورانه محسوب میشود که باعث پیچیدگی، عمق و غنای داستان میشود. از این منظر سریال گسترش شباهت خاصی با سریال کربن تغییر یافته (Altered Carbon) دارد. ژانر سایبرپانک (Cyberpunk) در هر دو سریال به خوبی مشهود است. اماکن شلوغ و رنگارنگ با نور ال.ای.دی که تداعیگر خیابانهای توکیو است، تغییر هویت انسان، ظهور فناوریهای جدید، دنیای مجازی، بروز بحرانهایی مثل نابودی حیات برروی زمین و غیره، همگی از مضامین و ویژگیهای مهمی هستند که در سریال گسترش نشان داده میشوند.
تنوع در نژاد و ملیت، یکی دیگر از نکات سریال گسترش است. برای مثال خلبان سفینه، شخصی بهنام الکس کمال است که اسم کوچک او ریشهی غربی دارد، اسم بزرگ او ریشهی عربی دارد و در مریخ بهدنیا آمده است. شخصیتهای اصلی گسترش نائومی است که مدار نشین است، پوست سیاه دارد و دارای لهجهای بریتانیایی است. کریسجن آواسارالا یک زن ایرانی-هندی است که وزیر دفاع کرهی زمین میباشد و نقش پر رنگی در جلوگیری از جنگ ایفا میکند. در این سریال ملیت هر یک از شخصیتهای اصلی با دیگری متفاوت است. در سریال گسترش فاصلهی انسانها از زمین خیلی دور شده است و افرادی که در ایستگاههای فضایی متولد میشوند هیچ وقت نمیتوانند به زمین بازگردند زیرا بدن آنها به جاذبهی زمین عادت ندارد و اگر به آنجا بروند خواهند مرد. در گسترش جمعیت ساکنین زمین آنقدر زیاد است که بیشتر مردم بیکار هستند و از دولت حقوق بیکاری دریافت میکنند چون از هر صد نفر فقط یک نفر موفق به دریافت شغل میشود و مریخیها این افراد را جیرهخوار مینامند. درست است که بخشی از سریال گسترش دربارهی نزاع و درگیری سیاسی بین کشورها است، اما در بخشی دیگر به همکاری و همزیستی افرادی اشاره میشود که هیچ نقطهی مشترکی با یکدیگر بجز انسانیت ندارند. این مضمون در بسیاری از آثار اپرای فضایی نظیر حافظان کهکشان، کابوی بیباپ (Cowboy Bebop)، فایر فلای (Firefly) و ماکروس دیده میشود.