نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
شمارش معکوس زمین
شایا شهوق
…بسیاری از دانشمندان هشدار میدهند که فعالیتهای سلولهای بدخیمی به نام بشر، تنها سیارهی زندهی تا کنون شناختهشدهی هستی را تهدید میکند و میتواند حیات را از سیارهمان بگیرد.مسئله فقط هم گازهای گلخانهای نیستند. ما از سویی، با زبالههای تجدیدناپذیر بیپایانمان خشکیها و آبهای اقیانوسها را آلوده کردهایم و از سوی دیگر، جنگلزداییهای بیرویهمان به بیابانزاییهای وسیع منجر شده است. فقط نُه درصد پلاستیکهای ساختهشده از سال ۱۹۵۰ تاکنون تجزیه شدهاند و پیشبینی سازمان ملل این است که تا سال ۲۰۵۰، تعداد پلاستیکها در اقیانوسها بیشتر از تعداد ماهیها بشود. ساختار زندگی شهری ما حتی بر روند تکامل موجودات زنده هم تأثیر گذاشته و چرخهی تکامل را دستخوش تغییر کرده است. سندروم سرطان انسان صنعتی، وارد مرحلهی متاستیک شده و به همهی ارگانهای زمین سرایت کرده است…
بحران آب و هوا سالهاست که حل شده!
گرتا تونبرگ | شیما فکار
…تقریباً هشت ساله بودم که برای اولین بار، یک چیزهایی دربارهی تغییرات آبوهوا یا گرم شدن کرهی زمین به گوشم خورد. ظاهراً پدیدهای بود که ما انسانها با نحوهی زندگیمان ایجادش کرده بودیم. به من میگفتند برای صرفهجویی در مصرف انرژی، چراغها را خاموش کنم و با بازیافت کاغذ، به صرفهجویی در منابع کمک کنم. یادم میآید که فکر میکردم چقدر عجیب است که انسان که خود از جمله گونههای جانوری است، میتواند آبوهوای زمین را تغییر بدهد. چون اگر ما میتوانستیم این کار را بکنیم و اگر واقعاً این اتفاق میافتاد، چیز دیگری نمیماند که بخواهیم دربارهاش حرف بزنیم.به محض اینکه تلویزیون را روشن میکردید، همهجا حرف از گرمایش زمین بود. در تیتر اخبار، رادیو، روزنامهها چیزی غیر از این نمیخواندید یا نمیشنیدید. انگار یک جنگ جهانی در پیش بود، اما هیچکس دربارهاش حرفی نزده بود. اگر سوزاندن سوختهای فسیلی آنقدر بد بود که موجودیت ما را تهدید میکرد، پس چطور میتوانستیم همچنان به این کار ادامه بدهیم؟ چرا هیچ محدودیتی وجود نداشت؟ چرا غیرقانونی نبود؟به نظرم، یک جای داستان میلنگید. خیلی غیرواقعی بود. در نتیجه، وقتی یازده سالهام بود، بیمار شدم. افسردگی گرفتم، دیگر نه صحبت میکردم و نه غذا میخوردم. طی دو ماه، حدود ده کیلو وزن کم کردم. بعدها، تشخیص دادند که به سندروم آسپرگر۲، اختلال وسواس فکری ـ عملی۳ و سکوت انتخابی۴ مبتلا هستم. این اساساً یعنی من فقط وقتی صحبت میکنم که احساس کنم ضروری است که الآن هم یکی از همان لحظات است!…
راه هایی برای ترک اعتیاد به پلاستیک
کیت تورگوینیک می | آزاده دهقانی
…پیش از مطالعهی بخش اول، نگاهی اجمالی بیندازید و ببینید در چند تا از اشیای موجود در اطرافتان یا روی خودتان، پلاستیک به کار رفته است؟احتمالاً خیلی زیاد، همهجا همینطور است. در کمال تعجب، وجود پلاستیک را مدیون مسابقهای هستیم که یک کمپانی بیلیارد برگزار کرد. در ۱۸۶۳، مخترع آمریکایی، جان وِسلی هایات۳ برای بردن یک جایزهی ده هزار دلاری، جایگزینی برای ساخت توپهای بیلیارد که از عاجهای گران و کمیاب فیلها ساخته میشد، طراحی کرد. او پس از سالها آزمایش، از سلولز موجود در پنبه، مادهای انعطافپذیر و در عین حال سخت تولید کرد. این پلاستیک اولیه را «سلولوئید» نامید و در یک جزوهی چاپی دربارهی قابلیتهای آن که جهان را تغییر میدهد، چنین نوشت: «دیگر لازم نیست به دنبال موادی که هر روز کمیابتر میشوند، دنیا را غارت کنیم.»پلاستیکها واقعاً دنیا را تغییر دادند. با اینکه در ابتدا، در نقش جانشینان دوستدار محیط زیست پا به عرصه گذاشتند، اما سِیلی از مشکلات را برای ما و زمین ایجاد کردند…
تأثیر زیستگاه های جدید بر تکامل گیاهان و حیوانات
منو شیلتوزن | شیما فکار
…من در دهکدهی کوچکی نزدیک شهر روتردام، در هلند، بزرگ شدم. در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، وقتی که نوجوان بودم، این منطقه هنوز جای آرامی بود. پر بود از دشت و کشتزار و مرداب، و من اوقات فراغتم را آنجا خوش میگذراندم. با رنگ روغن نقاشی میکشیدم، گلهای وحشی جمع میکردم، پرندگان را تماشا میکردم و حشرات را جمع میکردم.این یکی از یافتههای ارزشمند من بود. (عکس ۱) این یک سوسک بسیار خاص است، سوسک شگفتانگیزی به نام سوسک مورچه که تمام عمرش را درون یک لانهی مورچه زندگی میکند. این سوسک به نحوی تکامل یافته تا بتواند با مورچه حرف بزند. آنها از همان سیگنالهای شیمیایی و همان بوهایی استفاده میکنند که مورچهها برای ارتباط برقرار کردن با هم استفاده میکنند و به مورچهی کارگر میگویند: «هِی، من هم یک مورچهی کارگرم، گرسنهام. لطفاً به من غذا بده.» و مورچه موافقت میکند. چون سوسک دارد از همان مواد شیمیایی استفاده میکند. طی میلیونها سال، این سوسک راهی برای زندگی در جامعهی مورچهها پیدا کرده است…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 107 – ویکی تد
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
از گرمایش زمین که حرف می زنیماز چه حرف می زنیم
شایا شهوق
اینفوگرافیک
راهکاری سیمانی برای کاهش انتشار کربن
کارن اسکریونر | آزاده دهقانی
…پس از آب، بتن پرکاربردترین مادهی روی زمین است و به همین علت، تأثیرات زیست محیطی قابل توجهی دارد. اگر بتن یک کشور بود، در مقام سوم آلایندگی پس از چین و آمریکا قرار میگرفت. اما بتن ذاتاً مادهای کماثر است که در مقایسه با موادی مانند آهن، استیل و حتی آجر، به ازای هر تُن، دیاکسیدکربن و انرژی بسیار کمتری آزاد میکند. اما به خاطر استفادهی بینهایت زیادی که رویهمرفته از بتن میکنیم، این ماده تقریباً هشت درصد از گاز دیاکسیدکربنی را که انسانها منتشر میکنند، به خود اختصاص داده است.بتن مادهای ضروری است. ما برای سکونت افراد، ساخت جاده، پل و سدها به آن نیاز داریم. بنابراین، بدون آن نمیتوانیم کار کنیم. اما میتوانیم آلایندگی کربنی آن را تا حد چشمگیری کاهش دهیم.بتن به کمک سیمان به هم چسبانده میشود و سیمانی که امروزه استفاده میکنیم، به نام سیمان پرتلند، با حرارت دادن همزمانِ ترکیبی از سنگ آهک و خاک رُس، در دمای 1450 درجهی سانتیگراد، به دست میآید. اما در واقع، بیشتر دیاکسیدکربن منتشرشده در اثر حرارت ایجاد نمیشود، بلکه از شکستن سنگ آهک که همان کربنات کلسیم است و تبدیل آن به اکسید کلسیم و دی اکسیدکربن یا همان co2 به وجود میآید…
اگر درختان می توانستند حرف بزنند…
الیف شافاک | شایا شهوق
…یکی از زیباییهای هنر داستانسرایی این است که خود را در صدای شخص دیگری تجسم میکنید. اما همانقدر که ما نویسندهها عاشق داستانها و کلمات هستیم، به باور من باید به سکوت هم علاقهمند باشیم: چیزهایی که در جوامعمان نمیتوانیم بهراحتی دربارهی آنها حرف بزنیم، چیزهای به حاشیه راندهشده و تضعیفشده.از این منظر، ادبیات میتواند حاشیه را به مرکز بیاورد، نادیدهها را آشکارتر کند، ناشنیدهها را شنیدنیتر کند و صدای درک و همدلیاش بلندتر از عوامفریبی و بیتفاوتی باشد. قصهها ما را دور هم جمع میکند و قصههای گفتهنشده و سکوتهای ریشهدار ما را از هم دور میکند.اما چگونه داستانهای بشر و طبیعت را بگوییم، وقتی سیارهمان در حال سوختن است و هیچ پیشینهای از آنچه قرار است ما رویهمرفته از نظر سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی تجربه کنیم، وجود ندارد؟ اما ما باید این کار را بکنیم. چون اگر یک چیز باشد که بیش از هر چیز جهان ما را نابود میکند، آن بیحسی است. وقتی ارتباط مردم با هم قطع میشود، حساسیتشان کمتر و بیتفاوت میشوند. از گوش دادن دست میکشند و یادگیری را رها میکنند و دیگر به آنچه اینجا، آنجا و هر جای دیگری اتفاق میافتد، اهمیتی نمیدهند…
نقش گیاهان در نجات زمین
جوآن چوری | گروه مترجمان تماس
اخیراً من یک کشف و شهودی داشتم. فهمیدم که واقعاً میتوانم در حل یکی از بزرگترین مشکلاتی که امروز بشر با آن روبهروست، نقش داشته باشم و آن مشکل تغییرات آبوهوایی است. همچنین، به ذهنم رسید که من بیش از سی سال است که برای رسیدن به این مرحله از زندگیام کار کردهام، جایی که واقعاً میتوانم در حل یک مشکل بزرگتر، سهمم را ادا کنم. هر آزمایشی که من طی سی سال گذشته در آزمایشگاهم انجام دادهام و هر آنچه افرادی که در این سی سال، در آزمایشگاهم برای من کار میکنند انجام دادند، معطوف به انجام این آزمایش واقعاً بزرگ بوده است؛ این آخرین آزمایش بزرگ.خب، من چه کسی هستم؟ من متخصص ژنتیک گیاهی هستم. من در دنیایی زندگی میکنم که به خاطر فعالیت انسانها، مقدار خیلی زیادی دیاکسیدکربن در جو زمین وجود دارد. اما من فهمیدهام که گیاهان همچون ماشینهای شگفتانگیزی هستند که وظیفهشان جذب دیاکسیدکربن است. آنها این کار را خیلی خوب انجام میدهند، چون بیش از پانصد میلیون سال است که این کار را میکنند. آنها واقعاً در این کار مهارت دارند.خب، میخواهم در مورد برخی ضرورتها هم با شما صحبت کنم. در نقش یک مادر، من میخواهم دنیایی بهتر از آنچه که والدینم برای من به ارث گذاشتهاند، به فرزندانم تحویل بدهم. بهتر است که آن را در مسیر درست پیش ببریم، نه در مسیر اشتباه…
آخرین کوه یخ
کامیل سیمن | گروه مترجمان تماس
…کوههای یخ اطراف من تقریباً شصت متر از آب بیرون بودند و از اینکه میدیدم این یک دانهی برف روی دانهی برف دیگر است که سال به سال روی هم انباشته شده است، کاری جز شگفتزده شدن نمیتوانستم بکنم.وقتی قطعاتی از یخچالهای طبیعی جدا میشود یا تاقچههای یخی میشکنند و جدا میشوند، کوههای یخ متولد میشوند. هر کوه یخ شخصیت منحصربهفرد خود را دارد. آنها روش متمایزی برای تعامل با محیط و تجربیاتشان دارند. بعضی از آنها حاضر به تسلیم شدن در برابر یک پایان تلخ نیستند، در حالیکه بعضی دیگر طاقت نمیآورند و در شور و هیجانی دراماتیک فرو میپاشند.وقتی به یک کوه یخ نگاه میکنید، راحت است که تصور کنید آنها منزوی شدهاند، جدا افتاده و تنها هستند. درست شبیه ما انسانها که گاهی اوقات خودمان را از نظر میگذرانیم. اما واقعیت از آن چیزی که میبینیم، خیلی فاصله دارد. وقتی یک کوه یخ ذوب میشود، من در حالوهوای دیرین آن هستم. یک کوه یخ که ذوب میشود، آب شیرین حاوی مواد معدنی زیادی آزاد میکند که اشکال مختلفی از حیات از آن تغذیه میکنند…