نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
پول؛ فضیلت ناچیز انکارناپذیر
شیما فکار
…با ظهور انقلاب شهری در اواخر تمدن عُبید (حدود ۵۰۰۰ تا ۴۳۰۰ پیش از میلاد)، پیش از پیدایش خط، شاهد نخستین تلاشهای بشر برای انجام معاملات تجاری هستیم. در این دوره، بشر با ساخت نمادکالاهای گِلی (که به آنها توکِن هم گفته میشود) به اشکال مخروطی، کروی، بیضوی و … که هرکدام بسته به نوع شکل یا سوراخدار بودن یا نبودنشان میتوانستند نشاندهندهی نوع و میزان کالای مبادلهشده باشند، درواقع آغازگر نخستین معاملات تجاری در منطقهی بینالنهرین بوده است.این نمادکالاها را که بیشباهت به سکههای امروزی نیستند، شاید بتوان با کمی اغماض نخستین پول بشری به شمار آورد. تصور کنید که مثلاً در هفت هزار سال پیش هم عدهای بودهاند که توکِن روی توکِن انبار میکردهاند و عدهی دیگری توکِن کافی برای دریافت شیر یا روغن نداشتهاند. البته خندهدار است. ولی اگر خوب فکر کنیم، همین تکه کاغذهای کَر و کثیف تو کیفپولمان که امروز چنین ما را اسیر خود کردهاند نیز، به هماناندازه مضحک به نظر میرسند. اما سازوکار جهان مدرن شهری بدون همین کاغذهای سابقاً گِلیِ دوام نمیآورَد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه جزو قشر پولدار باشیم و چه متوسط و چه ضعیف، بخش بسیار بزرگی از زندگیمان را درگیر مسائل مالی هستیم…
آیا پولدارها سنگدل می شوند؟
پائول پیف | شیما فکار
…میخواهم برای یک لحظه تصور کنید دارید مونوپولی بازی میکنید. با این تفاوت که در این بازی، آن ترکیب مهارت، استعداد و شانسی که سبب موفقیت شما در بازیها میشوند ـ درست مانند زندگی ـ دیگر موضوعیت ندارند. چون در این بازی تقلب شده و شما دست بالا را دارید؛ شما پول بیشتر، فرصتهای بیشتر برای حرکت در دور صفحهی بازی و دسترسی بیشتری به منابع دارید. همینطور که به این تجربه فکر میکنید، میخواهم از خودتان بپرسید «چطور ممکن است تجربهی یک بازیکن ممتاز بودن، در یک بازی دستکاری شده، طرز فکر شما در مورد خودتان و نگاهتان به بازیکن دیگر را تغییر بدهد؟»خب، ما دقیقاً برای بررسی همین پرسش، تحقیقی را در دانشگاه یو سی برکلی انجام دادیم. ما بیش از صد گروه دو نفره از افراد غریبه را به آزمایشگاه بردیم و با انداختن سکه، بهصورت تصادفی، یکی از دو نفر را به عنوان بازیکن پولدار، در بازی دستکاری شده، تعیین کردیم. این بازیکنها دو برابر بیشتر پول گرفتند. وقتی از خانهی «شروع» رَد شدند، دو برابر امتیاز دریافت کردند و بهجای یک تاس، دو تاس انداختند، بنابراین باید خیلی بیشتر دور تختهی بازی حرکت میکردند…
بیایید در مورد مشکلات مالیمان حرف بزنیم
تمی اللی | گروه مترجمان تماس
…آیا تا حالا مجبور شدهاید قوانین خانوادهتان را زیر پا بگذارید؟ امروز، من دارم قوانین خانوادهام در مورد پول، پنهانکاری و شرمساری را زیر پا میگذارم.در سال ۲۰۰۶، برادرم کیث در روز تولد چهل سالگیاش با من تماس گرفت. «تَم، من در شرایط خیلی سختی هستم. اگر مجبور نبودم، درخواست نمیکردم. میتوانم ۷۵۰۰ دلار از تو قرض بگیرم؟» این اولین باری نبود که به پول نقد فوری احتیاج داشت، اما این بار صدایش من را ترساند. هرگز صدایش را اینطور از پا درآمده و شرمزده نشنیده بودم، و آن روز تولد چهلسالگیاش بود. پس از چند سؤال اولیه که همهی ما میپرسیم، قبول کردم که این پول را به او قرض بدهم، اما به یک شرط: اینکه در نقش متخصص امور مالی خانواده، با او و همسرش قرار ملاقاتی داشته باشم تا ببینم واقعاً چه اتفاقی داشت میافتاد. چند هفته بعد، ما در استارباکس محله همدیگر را دیدیم و من گفتوگو را دقیقاً با صحبتهای سختگیرانهی از سرِ محبت، دربارهی بودجهبندی، شروع کردم. «شما باید خانه را بفروشید، یک خانهی کوچکتر بگیرید که از پس هزینههایش بربیایید، اسباببازیها را بفروشید. و استارباکس؟! روزی پنج دلار صرف قهوه کردن را فراموش کنید.»میدانید که، تمام این ظواهر و دَنگ و فنگها برای چشمو همچشمی کردن است. سریعاً برادرم و همسرش وارد بازی ترسناک سرزنش کردن همدیگر شدند و اوضاع بههم ریخت. من بین خواهر عصبانی و درمانگر در نوسان بودم. دلم میخواست آنها بهتر از این باشند….
۳ ترفند روان شناختی برای پس انداز کردن
وندی دلا رزا | گروه مترجمان تماس
…همهی ما میدانیم که پسانداز کردن مهم است و کاری است که باید انجام بدهیم. با این حال، در مجموع خیلی کم پسانداز میکنیم.ما میدانیم [برای پسانداز کردن] باید چه کار بکنیم. پرسش این است که چگونه انجامش بدهیم. و این همان چیزی است که من اینجا هستم تا به شما یاد بدهم. رفتار پساندازی شما ربطی به میزان هوش یا ارادهی شما ندارد. مقداری که پسانداز میکنیم به نشانههای محیطی اطرافمان بستگی دارد. بگذارید مثالی برایتان بزنم. ما مطالعهای انجام دادیم که در آن، برای یک گروه، درآمد افراد را به صورت ماهانه به آنها نشان دادیم. در گروه دیگر، درآمدشان را بهصورت هفتگی نشان دادیم. آنچه دریافتیم این بود که افرادی که درآمدشان را به صورت هفتگی مشاهده میکردند، میتوانستند در طی ماه، بودجهبندی بهتری داشته باشند. (تصویر ۱) مهم است که بدانید ما میزان دریافتی افراد را تغییر ندادیم، فقط محیطی را که آنها از درآمدشان خبردار میشدند، تغییر دادیم و چنین نشانههای محیطیای اثر زیادی دارند.پس، من قرار نیست ترفندهایی را که خودتان بلدید، به شما بگویم. نمیخواهم به شما بگویم چگونه حساب پسانداز باز کنید یا چگونه برای دوران بازنشستگیتان، شروع به پسانداز کنید. آنچه میخواهم با شما به اشتراک بگذارم این است که چگونه فاصلهی بین قصد و عملتان برای پسانداز کردن را از بین ببرید. آمادهاید؟…


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 122 – ویکی تد
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
هوشمندانه سرمایه گذاری کنید
کورتیس کارول | شایا شهوق
اینفوگرافیک
چگونه بلاکچین دنیا را تغییر میدهد؟
دان تپسکات | شایا شهوق
…احتمالاً فناوریای که بیشترین تأثیر را در دهههای آینده خواهد داشت، از راه رسیده و این فناوری شبکههای اجتماعی، بیگ دیتا یا رباتیک نیست. حتی هوش مصنوعی هم نیست. شاید تعجب کنید اگر بدانید که این فناوری پایهی ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین است. به آن بلاکچین [زنجیرهی بلوکی] میگویند.در حال حاضر، این پر سر و صدا ترین کلمه در دنیا نیست، اما من معتقدم که این نسل بعدی اینترنت است و نوید بزرگی برای همهی کسبوکارها، جوامع و تکتک شماست.شما میدانید در چند دههی گذشته ما اینترنت اطلاعات را داشتهایم و وقتی من یک ایمیل یا فایل پاورپوینت یا هر چیز دیگری را برای شما میفرستم، در واقع فایل اصلی را نمیفرستم، بلکه کپی آن را برایتان میفرستم. و این فوقالعاده است. این اطلاعات دموکراتیک است. اما وقتی نوبت به داراییها میرسد ـ چیزهایی مانند پول، داراییهای مالی مانند سهام و اوراق قرضه، امتیازات وفاداری، مالکیت معنوی، موسیقی، هنر، یک رأی، اعتبار کربن۲ و دیگر داراییها ـ فرستادن کپی برای شما واقعاً فکر بدی است. اگر من صد دلار برای شما بفرستم، واقعاً مهم است که من وقتی هنوز آن پول را در اختیار دارم، نتوانم آن را برای شما بفرستم. و رمزنگارها، از مدتها پیش، به این میگویند مشکلِ «خرج کردن دوباره»…
چگونه بچه هایمان را از نظر مالی مسئولیت پذیر بار بیاوریم
الن روگین | آزاده دهقانی
…به گفتهی برنامهریز مالی، الن روگین، خوب است که خرج کردن و پسانداز کردن را به بچهها یاد داد، اما باید درسهایمان فراتر از این حرفها باشند.هر کسی که تا حالا از یک کودک حرفهای بزرگسالانهای شنیده باشد که قطعاً در کلاس درس یاد نگرفته، میداند که بچهها مثل اسفنج همهچیز را جذب میکنند. در مورد پول هم همینطور است.الن روگین، متخصص مالی ساکن شیکاگو میگوید: «بچهها میشنوند ما چگونه دربارهی پول حرف میزنیم، میبینند چطور برای خرید کردن تصمیم میگیریم، متوجهاند که ما چطور به موقعیتهای مالی واکنش نشان میدهیم. آنها همیشه دارند نگاه میکنند و تنشها و برخوردهای ما را جذب میکنند، حتی اگر ما دربارهشان حرف نزنیم.»این یعنی فضای مالیای که امروز بر خانه حاکم است، نحوهی مدیریت پول توسط بچهها در آینده را شکل میدهد. بسیاری از والدین خیلی زود مفاهیمی مانند پسانداز، سرمایهگذاری و چانه زدن را به بچهها یاد میدهند. به قول روگین، «این درسها لازماند، اما کافی نیستند. ما فرصت پرورش تمام و کمال را، برای کمک به کودکانمان، از دست میدهیم … تا رابطهی سالمی با پول داشته باشند.»…
تاوان حقیقی وابستگی مالی
استال گیبسون | آزاده دهقانی
من در خانوادهای بزرگ شدم که مدیریت تمام امور مالی با پدرم بود. اما بنا به دلایلی، از هشت، نُه سالگیام، او کمکم یک چیزهایی در مورد امور مالی به من نشان داد. سر میز آشپزخانه مینشستیم و او تمام دفترچههای بانکی را به من نشان میداد. آن روزها که هنوز خبری از اینترنت نبود، حسابهایمان را در دفترچههای کوچک [بانکی] نگه میداشتیم. او نشانم میداد که چگونه در این حسابها پسانداز میکرد و چطور با آنها قبضها را میپرداخت و هر بار که چیزی در مورد پول نشانم میداد، در آخر میگفت «و به مادرت چیزی نگو».تا همین امروز هم واقعاً نفهمیدهام که چرا این حرف را میزد. اما میدانم که برای یک دختربچهی هشت ساله سر میز آشپزخانه، این یعنی «حتی یک کلمه هم نگو».سالها بعد، وقتی سر اولین کارم رفتم، پدرم گفت «چِک حقوقیات را برایم میآوری و من آن را برایت در بانک میگذارم». اما بهخاطر آنچه سالها قبل خودش به من آموخته بود، گفتم «دفترچه حساب بانکی خودم را دوست دارم.» و او در کمال تعجب آن را به من داد. من درست از همان موقع، در شانزده سالگی، مدیریت پول خودم را به دست گرفتم…