نگاهی بر آنچه در این شماره خواهید خواند
مدیریت در «شرایط خطیر کنونی»
شایا شهوق
بیشک بارها از لابهلای سخنان مسئولان و رسانهها ترکیب «شرایط خطیر کنونی» یا اصلاحات شبیه آن را شنیدهاید. در واقع، ما هر روز زندگی در شرایط بحران را تجربه میکنیم. این ترکیب گوشآشنا دلالت به «وضعیت استثنائـی»ای دارد که نخستین بار کارل اشمیت، نظریهپرداز آلمانی، این اصطلاح را مطرح کرد و جورجو آگامبن، فیلسوف معاصر ایتالیایی، در کتابی به همین نام، به تفصیل در این باره سخن رانده است. به باور آگامبن، زندگی در «وضعیت استثنائی» زندگی برهنهای است که هر لحظه امکان قطع شدن آن وجود دارد. آگامبن در گفتوگویی، با دید انتقادی خود نسبت به وضعیت استثنائی، میگوید «وضعیتی استثنائی که در اصل به مثابه چیزی غیرعادی تلقی میشده که باید تنها برای مدت زمان محدودی اعتبار داشته باشد، دگرگونی تاریخی آن را تبدیل به شکل عادی حکمرانی کرده است».این نقلها را از این رو آوردم که از وضعیت استثنایی دائمی خودمان بگویم. ما در جایی زندگی میکنیم که فارغ از بلایا و حوادث طبیعی، دهههاست به دلایلی مانند جنگ، تحریم و… دائماً در شرایط استثنایی بهسر میبریم و به همین علت، در جلسات و محافل مدیریتیمان، استفاده از اصطلاح «مدیریت بحران» بیش از سایر اصطلاحات مدیریتی دیگر خودنمایی میکند. چون در شرایط همیشه استئنایی، قوانین و دستورالعملها ناکارآمد جلوه میکنند و در عوض، مدیریت و تصمیمهای فردی پررنگتر میشوند. از این رو، در سالهای اخیر، سخن راندن از مدیریت بحران و ارائهی راهکارهای مدیریتی در شرایط استئنایی در رسانهها و بین مسئولان بسیار مجبوب شده است. شاهد این مدعا تشکیل ستادها و برگزاری انواع و اقسام سمینارها و همایشها و تولید محتوا زیر عنوان «مدیریت بحران» است. علاوه بر این، بروز همهگیری جهانی هم به تب تولید محتوا در این زمینه دامن زده است…
گرسنگی؛ نخستین چالش هر بحران
حسیبا حق | آزاده دهقانی
سال2020 پر از بحرانهایی بوده که همگی یک چیز از خود بهجا گذاشتهاند: گرسنگی. و در صحنهی بسیاری از این بحرانها، افراد یک تیم به چشم میخورند: آشپزخانهی مرکزی دنیا (WCK)2؛ یک مؤسسهی غیرانتفاعی که سرآشپز اسپانیایی، خوزه اَندرِس3، آن را تأسیس کرده که غذای نیازمندان را تأمین میکند.مأموریت WCK ساده است: غذا دادن به مردم پس از بروز فجایع. در 2010، اندرس پس از آن زلزلهی فاجعهبار به هاوایی رفت تا به مردم غذا برساند. او با الهام از آن تجربه، WCK را بنیاد نهاد. از آن زمان تا کنون، WCK تیمهای امداد زیادی به سراسر جهان اعزام کرده تا هنگام وقوع مهیبترین وقایع، از مردم حمایت کند و به آنها غذا برساند. با وجود تجربهی فراوان، سال 2020 حتی برای WCK هم یک چالش بوده است. اندرس در ایمیلی میگوید «این مهمترین و پرمشغلهترین سال در تاریخچهی ما بوده است. ما در 5 قاره، 16 کشور و تقریباً 40 ایالت و ناحیه حضور داشتهایم.»WCK کارآمدی خود را به توانایی اولویتبندی فوریتها نسبت میدهد. تیم آنها میداند که پیش از هر چیز، باید به نیاز گرسنگی رسیدگی کرد. زمانی برای انتظار تأیید مواد اولیه یا پر کردن فرمها یا عبور از موانع بوروکراتیک وجود ندارد. در عوض، کارکنان و داوطلبان در اسرع وقت به مناطق بحرانزده گسیل میشوند و مستقیماً با آسیبدیدهها کار میکنند. این آخری، قاعدهی اساسی سازمان آنهاست. به گفتهی اندرس «هر جا که میرویم، همان درس شگفتانگیز را میگیریم: یک جامعه نیاز خود را میشناسد، و ما میتوانیم با گوش دادن به این نیازها، کارهای بسیار بیشتری انجام بدهیم و مردم را توانمند سازیم تا در سطح منطقه اقدام کنند.»…
نقش داده ها در مدیریت بحران
نانسی لوبلین | گروه مترجمان تماس
دختری که تا حالا او را ندیدهام، زندگی من و هزاران نفر دیگر را دگرگون کرد. من مدیرعامل وبسایت DoSomething.org هستم. این وبسایت یکی از بزرگترین تشکیلات برای جوانان در سرتاسر دنیاست. در حقیقت، از سازمان پیشاهنگی پسران آمریکا5 هم بزرگتر است.نحوهی ارتباط ما با جوانان از طریق پیامک است، چون جوانان به همین طریق با هم ارتباط برقرار میکنند. بنابراین، ما امسال قرار است بیش از ۲۰۰ کمپین برگزار کنیم؛ کمپینهایی مانند جمعآوری کرهی بادامزمینی برای انبارهای غذا یا ساخت کارتهای روز ولنتاین برای شهروندان سالخوردهای که خانهنشین شدهاند. ما به آنها پیام میدهیم و نرخ باز شدن پیامها ۹۷ درصد است که بیش از شاخص اسپانیایی و شهری است. ما ۲۰۰ هزار شیشه کرهی بادام زمینی و بیش از ۳۶۵ هزار کارت روز ولنتاین جمعآوری کردیم که حجم خیلی زیادی است.اما یک مسئلهی جانبی عجیب وجود دارد. هر بار که ما یک پیامک میفرستیم، چند دَه پیامک دریافت میکنیم که هیچ ربطی به کرهی بادامزمینی یا گرسنگی یا افراد سالخورده ندارند. بلکه دربارهی آزار و اذیت یا اعتیاد به ماریجوآنا هستند. و بدترین پیامی که تاکنون دریافت کردهایم، دقیقاً این بود: «دست از تجاوز به من برنمیدارد. پدرم را میگویم. به من گفته به کسی نگویم. آیا تو آنجایی؟»…
اینفوگرافیک؛ گزارش بحران روی نقشه
شایا شهوق
اینفوگرافیک


مجله اینترنتی ویکی تماس
شماره 80 – ویکی تد
نسخه کامل گاهنامه را از اینجا تهیه نمائید
چطور در بحران ها دوام بیاوریم؟
اینگرید فِتل لی | شیما فکار
سالها پیش، قسمتی از پادکست «پرسش از بودن»۳ را شنیدم که در آن، کریستا تیپِت۴ با نویسنده و معلم بودیست، سیلویا بورشتاین۵ مصاحبه میکرد. این مصاحبه، به خاطر تمام آن فرزانگی و حکمتی که در صحبتهای بورشتاین بود، در نهایت به معیاری برای من تبدیل شد که همچنان به آن بازمیگردم.اما، همزمان که داشتم به چگونگی بازیابی جایگاهمان در بحبوحهی سردرگمیها و آشفتگیهای بحران همهگیری کووید-۱۹ فکر میکردم، به طور خاص یاد لحظهای از آن پادکست افتادم که آن را از زبان بورشتاین با شما به اشتراک میگذارم:«من به جیپیاس ماشینم فکر میکردم. آن هیچوقت من را نمیرنجاند. اگر اشتباه کنم، میگوید “محاسبهی مجدد”. و بعد، میگوید اولین دوربرگردان را بپیچم و برگردم. با خودم فکر کردم باید کتابی بنویسم و اسمش را بگذارم «محاسبهی مجدد». چون به نظرم این کاری است که ما مدام انجام میدهیم. اتفاقی میافتد و ما را به چالش میکشد و چالش همین است، خُب، حالا میخواهی عصبانی شوی؟ … اینجا یک چنگال تو جاده افتاده است. من میتوانم از کوره دَر بروم. میتوانم این شعلهی نگرش منفی را شعلهور کنم. یا میتوانم بگویم «محاسبهی مجدد». من از همینجا برمیگردم.»…
۵ روش رهبری در عصر تحولات بی پایان
جیم همرلینگ | گروه مترجمان تماس
تا حالا توجه کردهاید که وقتی از افراد میخواهید در مورد تغییری که برای بهتر شدن زندگی شخصیشان انجام دادهاند، صحبت کنند، آنها اغلب خیلی پرانرژی هستند؟ چه آن کار تمرین برای یک ماراتن، انتخاب یک سرگرمی قدیمی یا یادگیری یک مهارت جدید باشد، برای بیشتر مردم، طرحهای تحول شخصی فضای احساسی بسیار مثبتی ایجاد میکند. تحولات شخصی نیروبخش، انرژیزا و حتی نشاطآورند. فقط نگاهی به عناوین کتابهای خودیاری بیاندازید: «نیروی عظیم درونتان را بیدار کنید»، «تمرین قدرت لحظهی حال»، یا این یک نمونهی عالی است که همهمان میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم: «تو آدم محشری هستی؛ چگونه دست از شک کردن به شایستگیهایت برداری و یک زندگی فوقالعاده را شروع کنی.».وقتی موضوع تحول شخصی مطرح میشود، شما کمکی نمیتوانید بکنید، جز اینکه هیجانزده بشوید. اما نوع دیگری از تحول هست که فضای احساسی کاملاً متفاوتی ایجاد میکند؛ تحول سازمانها. اگر شما هم شبیه بیشتر مردم باشید، با شنیدن «سازمان ما قصد دارد تغییر و تحولاتی را شروع کند»، با خودتان میگویید «اوه، اوه. تعدیل نیرو.». رنگتان میپَرد، فکرتان مشغول میشود، پریشان و مضطرب دنبال جایی برای فرار کردن و پنهان شدن میگردید…
از حمایت دیگران در این بحران خسته شده ام
گای وینچ | شایا شهوق
…جک عزیز،شهروندان چین و مهاجران خارجی (مانند تو) بیش از افراد دیگر جهان با کووید-۱۹ سر و کار داشتهاند. تجربیات شما این فرصت را به بقیهی ما میدهد که از مبارزات و پیروزیهای شما بیاموزیم؛ دشواریهای قرنطینهی سختگیرانه، استرسهای ناشی از منزوی شدن از دوستان و خانواده، ظرفیت کنار گذاشتن ترسهای خود، نگرانیها و پریشانیهای عاطفی برای تسلی دادن به کسانی که به آن نیاز دارند.نامهی تو را به این دلیل انتخاب کردم که داستان تو در سرتاسر جهان دارد تکرار میشود. همزمان که تعطیلیها جهان را فرا میگیرد و اضطراب و اندوه افزایش مییابد، مردم عادی ـ غالباً با اندکی آموزشهای بهداشت روانی ـ نقشهایی مشابه نقش تو را بر عهده میگیرند و به شخصی تبدیل میشوند که دیگران برای حمایت عاطفی به او متوسل میشوند. شما و بسیاری از حامیان عاطفیِ غیررسمیِ (ESPs) دیگر در سرتاسر جهان، سهم بسزایی در تلاش برای مقابله با همهگیری دارید. اهمیت حیاتی این کار از این روست که کووید-19 فقط روی سلامت جسمی برخی افراد تأثیر میگذارد، ولی سلامت عاطفی همهی مردم را تحتتأثیر قرار داده است.از آنجا که خیلیها به تو نیاز دارند، برای تو ضروری است که یاد بگیری چگونه تعادل دشوار این وضعیت را مدیریت کنی که در عین حال که در خدمت دیگران هستی، مطمئن باشی که در این فرآیند، ذخایری را که مال خودت است، خالی نمیکنی. بله! احساس قابل توجه «فرسودگی عاطفی» نشانهی این است که بیشازحد از دیگران حمایت کردهای و در حال حاضر از تعادل خارج شدهای…