پیش از این به موضوع ضرورت پرورش مخاطب تئاتر بهعنوان یکی از اقدامات ضروری برای توسعهی تئاتر (که تحقق آن زمانبر و نیازمند برنامهریزی درازمدت است)، اشاره شد. در این شماره به موضوع ضرورت ساخت سالنهای تخصصی تئاتر، بهعنوان یکی دیگر از ضروریات زیرساختی تئاتر، که نیازمند برنامهریزی میانمدت و درازمدت است، اشاره کرده و توجه داده میشود. در چهار دههی گذشته و پس از پیروزی انقلاب، آموزشعالی، حداقل در ابعاد کمّی آن، دچار تحولی عظیم شد، در حوزهی آموزشعالی تئاتر هم دو دانشکده و مرکز تخصصی فعال آموزشهای عالی تئاتری، تنها در یک شهر (با جذب سالیانه چند ده دانشجو) در سالهای پیش از انقلاب، تبدیل به دهها مرکز، با جذب هزاران دانشجو و فارغالتحصیلی هزاران دانشآموختهی تئاتر شد، تا جاییکه آمارهای سال ۱۳۹۶، نشان میدهد ۹۷ مرکز آموزشعالی در ۴۷ شهر کشور، در ۱۵۴ عنوان-رشته-محل، هر سال ۷۰۹۰ دانشجو در حوزهی تئاتر جذب کردهاند. حالا با این شرایط و تصمیم دولت مبنی بر گسترش کمّی آموزشهای عالی تئاتر، که علاوه بر افزایش حدود ۱۵۰ درصدی جمعیت، متاثر از اقبال و علاقه نسبت به تئاتر هم بود، حداقل انتظار آن بود که فعالیت مستمر تئاتری در این ۴۸ شهر، یا مراکز استانها، یا شهرهایی با بیش از صد یا حالا دویست هزار نفر جمعیت وجود داشته باشد، در حالیکه این توسعه، ابدا برنامهریزیشده و با پیشبینی تمامی جوانب لازم موضوع نبود، یعنی شاید حتی به ازای یک درصد این دانشآموختگان هم شغل و کار و فعالیت مستمر و تامینکنندهی معاش، تعریف و ایجاد نشد و با این خطای بزرگ، عملا بخش بزرگی از بودجه و امکانات کشور که صرف پرورش کارشناسان و دانشآموختگان تئاتر شد، هدر رفته و همچنان هدر میرود. چرا که این دانشآموختگان خیلی بهندرت توانستهاند از آموزشهای خود بهره ببرند و یا در یک موقعیت شغلی تخصصی فعالیت کنند و اکثر قریب به اتفاق آنان ناگزیر شدهاند در مشاغل و اموری که هیچ ارتباطی با رشتهی تحصیلیشان نداشته و ندارد و یا اندک ارتباطی دارد، کار و فعالیت کنند و علاوه بر مغبون شدن آنان، جامعه نیز از توان و بضاعت جامعهی تئاتر و تئاتر در مسیر توسعه و تعالی محروم میماند. در همین تهران و علیرغم افزایش باورنکردنی جمعیت و توسعهی دیگر امور و حلقههای مرتبط به موضوع، تا پیش از راهاندازی سالنهای خصوصی تئاتر در نیمهی نخست دههی ۹۰، تعداد سالنهای تئاتر طی سه دهه، نهتنها افزایش نیافت، بلکه بهشکلی باورنکردنی با کاهش هم روبهرو شد (بگذریم از راهاندازی سالنهای چندمنظورهای که از آغاز دههی ۷۰ در فرهنگسراها ایجاد شد، که هیچکدام تا به امروز فعالیت تخصصی یا مستمر تئاتری نداشتهاند و اصولا بهعنوان سالن استاندارد فعالیت تئاتری شناخته نمیشوند). از این مقدمات بهشکل بدیهی نتیجهای نمیتوان گرفت جز آنکه لازم است خیلی بهسرعت و فوری و البته برنامهریزیشده و دقیق، این نقصان رفع و با ساخت و احداث سالنهای تخصصی تئاتر در هر شهر، امکان اولیه، بدیهی و ضروری برای فعالیت مستمر تئاتری و بهکارگیری دانش و توان فارغالتحصیلان و کارشناسان و علاقمندان به تئاتر فراهم آید. شاید جالب باشد بدانیم امروزه در اروپا، یکی از ضروریترین پیشبینیها در ایجاد شهرها، مناطق، شهرکها، محلهها، مجتمعهای مسکونی و دیگر واحدهای تجمع انسانی، در کنار مراکز درمانی و آموزشی و ورزشی و بازارها، مراکز فرهنگی و بهخصوص پیشبینی ساخت سالن تئاتر است و حتی پیش از تحقق گردهمایی جمعیتی، این پیشبینیها محقق و فراهم میشود. بدینمنظور میتوان بهترتیب با اولویت مراکز استانها، شهرهای بزرگ و پرجمعیت و نهایتا تمامی شهرها، سالن تخصصی برای فعالیت مستمر تئاتری ایجاد کرد، که بهشکلی بدیهی در تناسب با جمعیت شهرها نیاز به احداث تعداد بیشتری سالن وجود دارد. مثلا کلانشهری چون تهران با بیستودو منطقهی بزرگ شهری، هر کدام با چند صد هزار نفر جمعیت، نیاز به حداقل ۲۲ مجموعهی تخصصی تئاتر، مشابه تئاتر شهر دارد و … چنین امری همچنانکه تا کنون محقق نشده، تحقق نخواهد یافت جز با برنامهریزی و پیگیری مداوم و مستمر و سماجتآمیز اصناف و تشکلهای تئاتری و البته متولیان دولتی تئاتر در ادارهکل هنرهای نمایشی که حداقل تا کنون حقیقتا نمیتوان بهدرستی دریافت که چه برنامهها و اهدافی را دنبال کرده و میکنند.