پیشنتر، اشاره شد که وضعیت تئاتر در هر جامعه، متأثر از مجموعهعوامل و نقشآفرینان متعدد و متنوعی است و در مورد برخی از این عوامل، چون اهمیت تشکلیابی صنفی؛ نقش آموزشهای عمومی و تخصصی تئاتر؛ یا مدیریت دولتی تئاتر؛ مباحثی مقدماتی ارائه شد. در این یادداشت، به یکی دیگر از نقشآفرینان و تأثیرگذاران عمده بر وضعیت تئاتر، یعنی تلویزیون و وظایف آن خواهیم پرداخت.
اهمیت جایگاه پرورش ذوق عامه در اعتلا یا افول و اضمحلال فرهنگی، همچنین تأثیر مستقیم آن بر استقبال یا بیتوجهی نسبت به موضوعات و ارزشهای فرهنگی و از جمله هنرها و تئاتر، بر کسی پوشیده نیست. عوامل متعددی بر پرورش ذوق عامه مؤثرند، که مدارس و آموزشهای مقدماتی و تکمیلی، گذشتهی تاریخی و شاکلهها و ساختارها و باورهای فرهنگی و هنرها و رسانهها، ازجمله مهمترین آنها محسوب میشوند. گرچه عوامل متعدد دیگری که یکی از مهمترین آنها، نهاد خانواده است نیز میتوان برشمرد، اما خود این نهاد هم متأثر از عوامل پیشگفته است و البته تمامی ارتباطات حوزهی فرهنگی، ارتباطاتی دوسویه با تأثیرگذاری متقابل هستند. در این میان، گرچه نقش آموزش و بهخصوص آموزشهای مقدماتی، بهدلیل موقعیت سنی فراگیران و گستردگی و شمولیت و اجباری و ناگزیر بودن آن، بسیار حائزاهمیت است، اما از سویی تنها مقاطع نسبتاً کوتاهی از زندگی را شامل میشود.
اما این امکان که رسانهها و بهخصوص رسانههای فراگیری چون تلویزیون، بدون بسیاری محدودیتهای دستوپاگیر، میتوانند در کوتاهترین زمان ممکن، بر مخاطبان پرتعداد و غیرمکلفی که با اختیار خود ارتباط با رسانه را انتخاب میکنند، تأثیر بگذارند، نقش و جایگاهی ممتاز و غیرقابلانکار برای آنها ایجاد میکند، هر چقدر هم که گسترش رسانههای مجازی بر سیطرهی بلامنازع و پیشین رسانههای سنتی، تأثیر گذاشته باشد. هر آنچه از قاب تلویزیون ارائه میشود، بر پرورش و ارتقا یا نزول و اضمحلال ذوق عامه، مؤثر است. از آنچه بهشکل ناخودآگاه و غیرمستقیم بر مخاطب تأثیر میگذارد، چون قاببندی و کمپوزیسیون، رنگ، نور، بافت، اشیا، دکور و لباس، ایست و ژست و پوزیسیون و بهطورکلی آنچه شاکلهی فضای بصری است … تا نحوهی انتخاب و بهکارگیری انواعی از اصوات که شاکلهی فضای سمعی را میسازند، یا کلمات و بهطورکلی گفتمان غالب و محتوا، همچنین تولید و عرضهی برنامههای شاخص و پربیننده و حتی نحوه و چگونگی تبلیغات، میتوانند در شکلگیری یا جهتدهی و پرورش ذوق مخاطبان مؤثر باشند.
یک متر و معیار برای تشخیص عمق این تأثیرگذاری، میزان شهرت چهرههای تلویزیونی، یا مثلاً رواج تکیهکلامها و شوخیها و دیگر نشانههای بهکار رفته در تلویزیون و تأثیر فراگیر آن بر جامعه است. اما تلویزیون که نهادی عمومی و متعلق به تمام آحاد جامعه است و از سوی دیگر در اسناد فرادستی فرهنگی، وظایف و مسئولیتهایی در نسبت با تئاتر هم برای آن تعیین شده است، در مورد تئاتر چه میتواند بکند و چه میکند:
1. تلویزیون میتواند تولیدکنندهی تئاترهای تلویزیونی باشد. این کار در جهان به دو شکل انجام میشود، تولید تئاترهایی مختص مدیوم تلویزیون، یا تصویربرداری مناسب از اجراهای صحنهای تئاتر و نمایش آنها در تلویزیون.
در حالیکه هر چند در سالهای گذشته تولید تئاترهای تلویزیونی رواج داشته، و آشنایی بسیاری از چهرههای فرهنگی با فرهنگ و هنر، یا هنرمندان فعلی تئاتر با این هنر، در اقصی نقاط کشور، با تماشای این آثار پیوند خورده و موجب رونق تئاتر در مقاطعی شده و البته متقابلاً تلویزیون از تولید این برنامهها وجاهت و اعتبار یافته است، اما سالهاست به این نوع برنامهسازی توجهی نمیشود و حتی در تصمیمی مطلقاُ غیرمسئولانه و نسنجیده، تولید آن منع هم شده است.
از سوی دیگر علیرغم تولید و اجرای صدها تئاتر در هر ماه و هزاران تئاتر در طول هر سال، تا امروز تلویزیون کمترین توجه و علاقهای به حمایت و پخش این آثار، نشان نداده است.
در حالیکه در شرایط بحران کرونا، توجه ویژه به این نوع برنامهسازی، یکی از معدود راههای کاهش آلام هنرمندان و جامعهی تئاتر است. بحرانی که بیش از ۹ ماه است گریبانگیر جامعهی تئاتر شده و مستمراً بر فشار محرومیت این جامعه افزوده میشود و معلوم هم نیست چقدر دیگر ادامه خواهد یافت.
از تلویزیون که همواره از پشتیبانی مؤثر جامعهی تئاتر برخوردار بوده است، این توقع بهجا وجود دارد که مطابق وظایف خود (و در مقطع بحرانی فعلی، حتی فراتر از آن) به این نوع برنامهسازی توجه نشان بدهد، در حالیکه متأسفانه تا کنون حتی به انجاموظایف و توقعات متعارف موجود هم بیتوجه بوده است.
2. تلویزیون میتواند از طریق تبلیغات ارزان و حتی رایگان، به توفیق نمایشهای روی صحنه کمک و نقشی شایانتوجه در گسترش تئاتر ایفا کند.
3. تلویزیون میتواند برنامههای متنوع و تخصصی با موضوع تئاتر تولید کند و سطوح متفاوتی از مخاطبان مبتدی یا حرفهای تئاتر را در سنین و موقعیتهای مختلف، متناسب با نیازهایشان با تئاتر آشنا نموده، یا ارتباطشان را با این هنر تحکیم و تثبیت کند.
4. با توجه به تواناییهای منحصربهفرد هنر تئاتر، در آموزش یا انتقال مؤثرتر معانی و مفاهیم، بهشکلی غیرمستقیم و عمیقتر، تلویزیون میتواند از این هنر و هنرمندان تئاتر برای جذابیت دیگر انواع برنامهسازیها بهره ببرد، از آموزشهای محض درسی و کلاسی گرفته، تا طرح موضوعات اجتماعی، فرهنگی، سبک زندگی، اخلاقی، روانشناسانه، سیاسی، تاریخی، دینی یا سرگرمیسازی و …
بنابراین تلویزیون میتواند یکی از عمدهترین نهادهای حمایت و اشتغال برای هنرمندان تئاتر محسوب شود، در حالیکه متأسفانه در حال حاضر، تلویزیون با دهها و شاید صدها کانال استانی، ملی، منطقهای و بینالمللی؛ صرف روزانه میلیاردها تومان برای تولید برنامه و تولید صدها ساعت برنامه در هر روز، حتی به تعداد انگشتان یک دست هم برنامهی تئاتری، نه در طول هر روز و هر شبکه، که در طول هر هفته یا ماه و در مجموع تمامی شبکهها، ندارد!