دکتر محمد عارف، استاد دانشگاه، نویسنده، پژوهشگر و رئیس کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان خانهی تئاتر است و یک سال اخیرِ مسئولیتش در این کانون، با چالش بزرگی که کرونا برای جهان و بهخصوص تئاتر ایجاد کرد، روبهرو بوده است. به این بهانه با او گفتوگویی انجام دادهایم.
- چقدر آسیبهایی مثل کرونا، میتوانست برای جامعهی انسانی قابل پیشبینی باشد؟
بهنظر من ژرفا و اوج هستی را هرگز نمیتوان پیشبینی کرد. همچنانکه از آغاز مدنیت تاکنون جهان با پدیدههایی شگفتانگیز روبهرو بوده است. سونامی، طاعون، گردباد، و بسیاری از پدیدههای طبیعت از نظر ما عجیباند، در حالیکه ذات طبیعت همین است و مانند فرهنگ، که همزاد بشر است مرتب نوظهور و تازه میشود. چنانچه زمانی جهان هستی به امنیت مطلق برسد و تحت کنترل بشر درآید، دیگر جهان، جهان مجازی است. یافتهها نشان میدهند که درک حقایق هستی، از قوهی پرسشگری تا مفاهمه، خِرد، و بینش هم فراتر رفته است. امر والا به مراجعهکنندگان خود ادراکی واگذار میکند که حقوق، ستارهشناسی، پزشکی، هنر، عادات، فرهنگ، زبان و طبیعتشناسی را در گذاری معقول از نیازشناختی تا مفاهمه طی کرده، در آستانهی شناختشناسی قرار میدهد. اما این که بشر در مقابل رقصِ طبیعت، چه هنری میتواند بهکار گیرد، یا چه قدرتی دارد؟ مقولهای است که خود بشر باید به آن پاسخ دهد و برای آن راهکار بیابد. آفریدگار هستی هر دو را داده است: هم درد، هم درمان. پیشبینی خرابیهای سیل و زلزله و حملهی ملخها و هجوم طبیعت را هم باید در رابطهی انسان با بوم جُست. طبیعت، اصلاً بیرحم نیست. ذات طبیعت در همین طبیعی بودن رفتارهایش است. وقتی اکوسیستم بهواسطهی ناآگاهی یا خودخواهی بشر بههم بریزد، یا بهتعبیری دیگر، انسانها به طبیعت هجوم ببرند، نشانی آشکار از خودزنی بشر است نه بیرحمی طبیعت.
پدیدهی کروناویروس، یا واکنش طبیعت به خودخواهیهای بشر است، یا نشانهی جنایت بشر. در هر دو صورت بشر مسبب نابودی بشر است. بنابراین چون قابل پیشگیری است، پس نیازی به پیشبینی ندارد. بشرِ زیادهخواهِ معاصر برای رفاه نامعقول خود از جانِ طبیعت مایه میگذارد، غافل از اینکه طبیعت، جانِ بشر است.
- در مواجهه با کرونا، تشکیلات صنفیای مانند خانهی تئاتر بهنظرتان چگونه عمل کرده است؟
بهنظر من خانهی تئاتر را نمیتوان از ساختار فرهنگی کشور جدا دانست. به همین نسبت نمیتوان نقشهای مؤثر در مواجهه با کروناویروس در ایران را با نروژ یا دانمارک قیاس کرد. کشوری که هر روز با بحرانی جدید آغاز میکند و اغلب مسئلههایش نیمهپاسخ یا بیپاسخ میماند، قطع به یقین در حل مسئلهای بهنام کرونا، متفاوتتر از دیگر کشورهای کرونازده است. به همین نسبت، کوششهای مدیران یا مدبران حوزهی تئاتر، در این اوضاع نمود واقعی پیدا نخواهد کرد.
- نمایشنامهنویسان نسبت به دیگر همکارانِ تئاتری خود کمتر دیده میشوند و اکثراً کمتر هم دستمزد میگیرند، در این سال کرونا، در نبودن اجراهای همگانی و عمومی، وضعیت آنان چگونه است؟
متأسفانه ساختار اجراهای مبتنی بر دخل و خرجِ نمایش در ایران، اساساً به ضرر نمایشنامهنویس است. بهنظر میرسد آنان که امر تنظیم و ارائهی فرمهای قرارداد اجرایی یا تعیین تیپ را بهعهده داشتهاند، شناخت درستی از چگونگی نگارش درامِ ماندگار نداشتهاند، یا درامنویس نبودهاند. بنابراین همواره حقوق مادی و معنوی درامنویسان در حداقل قرار داده شده است. در این دوران سخت هم، سهم بسیار ناچیز درامنویسان از بودجههای تئاتری، تعطیلی سالنهای تئاتر، و فشارهای روانی بر ذهن و جسم درامنویسان، میتواند آستانهی مقاومت، خلاقیت، نوآوری و اندیشیدن در هنر نمایش را بهشدت پایین بیاورد. اوضاع روحی روانی و جسمی تعدادی از درامنویسان در آغاز کرونا تا چند وقت پیش، بسیار وخیم بود. اعضای هیأتمدیرهی کانون و اینجانب بر اساس هر دریافت خبری، پیگیر جدی امور آنان در خانهی تئاتر بودهایم. الحمدالله بهتازگی حداقل از لحاظ جسمی، اخبار بدی دریافت نکردهایم. اما کماکان اوضاع اقتصادی اغلب اعضای محترم کانون، مانند سایر هنرمندان، خوب نیست. ساحت گرانمایهی درامنویسان، نیازمند توجه بیشتری است. تنها ابزار درامنویس، اندیشهی اوست که اگر درگیر پژوهش و نگارش نشود، هم اکنون، هم آیندهی تئاتر ایران، دچار خسرانهای فرهنگی خواهد شد.
- کانون نمایشنامهنویسان در برابر کرونا، به چه نحو مقاومت کرده و چه درسهایی آموخته است؟
کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان خانهی تئاتر ایران در برابر کرونا دو راهکار مستقل یا همسو پیش رو داشته است. یک، در تلاش بوده راهی برای برونرفت و نجات نسبی بیابد. رایزنیها و پیشنهادات متکی بر پروپوزالهایی کاربردی به مراکز مؤثر فرهنگی هنری ارائه داده است. دو، خویشتنداری و تمرین روانی کنار آمدن با بلایای همهجانبهی کرونا و عواقب آن. برای هر دو، با تمام وجود کوشیده است. بخشی مهم از آن اهتمام، در حال به ثمر نشستن است. از آنجا که درامنویس محور اصلی تئاتر است، بر متولیان و مدیران و صاحبان اندیشه است که بسترهایی نوتر برای جلوگیری از در خود فرورفتگی اتاقهای فکر تئاتر ایران ایجاد کنند، که هم اکنون بتوانند در شرایط بحرانزای کرونا، با مطالعاتی ژرفتر بر اساس متدولوژی انسانشناسانهی «نیاز و نهاد»، به موضوعات بدیع ایرانی بپردازند، هم برای آیندهی پساکرونا تعدادی نمایشنامهی جدید آمادهی اجرا شود و هم معیشت درامنویسان مدنظر قرار داده شود. تئاتر، مهر فرهنگ هر کشوری است.
- برای کمک به همکاران تئاتری، چه پیشنهادهایی دارید که با ادامهی این وضعیت بشود حرکتهای سازندهای کرد؟
اگر چه وضعیت اجتماعی همکاران گرانمایه متفاوت است و نمیتوان از یک منظر به جمعیت درامنویسان پرداخت، اما بحران جانکاه کرونا، همهی ما، همهی هنرمندان و همهی مردم جهان را به مشق شکیبایی و تأملی نوگرا واداشته است. تأملی که هم میتواند موجب فراهم آوردن بنمایههای نو، برای ساختن جهانی بهتر برای بشر گردد و هم میتواند گرد پریشانی و اضطراب و ترس از تاریکی آیندهای نامعلوم، بر روح و روان گردد. نمایشنامههای پیشینیان، برای اغلب پرسشهای امروز بشر، پاسخهایی کاربردی ارائه دادهاند. طرز تلقیهای کامو، اوریپید و شکسپیر، میتواند جهان ما را از تاریکیهایی طبیعی یا دستساز بشر نجات دهد. بهنظر من باید رنسانسی در هنر ایران رخ دهد، که ساختار معلوم آن به نامعلوم تبدیل شود و کشف حقایقی از انسان و ابعاد آن خلق کند. هنرمند زمانهی ما از آغاز انتخاب ایده تا اجرا، و آخرین ساعات حضور در مکان هنری، نگران خودش و آثار خودش نیست. بنابراین، اثرش هنری نیست. نوآوری، دوری از تکرار، آیندهنگری، خلاقیت، و از همهی اینها مهمتر مردمشناسی هنر در روزگار ما، کمتر دیده میشود. ذات هنر بر سه ضلع دائمی استوار است: 1. تکنیک/ 2. محتوا/ 3. مردم. اگر مردم با اشتیاق فراوان به تماشای اثر هنری نیایند، آن اثر، اثر هنری نیست. سه ضلع این مثلث همزمانی و درزمانی قابلاعتنایی دارد. هیچ ضلعی نباید قربانی ضلع دیگری بشود.
- دولت چقدر و چگونه در حمایت از هنرمندان باید عمل کند؟
از میزان حمایت و شکل آن که فعلاً درگذریم. دولت اگر به هنر بهعنوان هستهی اصلی فرهنگ نگاه کند، چقدری و چگونگی حمایت از هنرمندان برایش حل میشود. اساساً ذات هنر با امر والا درهمآمیختگی دارد و فرهنگ نیز زاییدهی هنر است. هنرمندان با تکیه بر هنر، به زبان فرهنگی میپردازند. بنابراین دولت هر چه به هنرمندان برسد به مردم رسانده است. هنرمندان، سفیران فرهنگی هر جامعه و کشوری هستند. تأثیر هنر از تمام مکانیزمهای جاری بیشتر است. استقلال هنرمندان از جناحها و باندها، بهنفع مردم و جامعه و کشور است. بنابراین به هر میزان نگرانی یا استرس یا وهم یا ضعف روانی در زندگی شخصی یا اجتماعی هنرمند ایجاد شود، بازتاب آنرا بهسرعت میتوان در بهداشت روانی جامعه مشاهده کرد. آرامش روانی جامعه، با آسودگی خیالِ هنرمند، ارتباطی تنگاتنگ دارد. یافتههای مطالعاتی انسانشناسی مدنی، نشان میدهد که هر چه بهجای کارخانه، کتابخانه؛ و هر چه بهجای بنگاههای معاملاتی، سالن تئاتر و سینما ساخته شود؛ هر چه بهجای حرف، عمل؛ و هر چه بهجای باید، اجازه داده شود؛ آن کشور سرزنده و بانشاط خواهد بود. بنابراین شکوه دولت، در گرو آرامش هنرمند، و نشاط اجتماعی مردم در گرو آثار هنری ارزشمند است. بیسبب نیست که «اورلی هولتن» معتقد به «آئینهی طبیعت» بودن تئاتر است و ارسطو معتقد به از طبیعت تقلید کردن تئاتر. بنابراین دولت هر چه به هنرمند و فعالیتهای هنری تکیه کند، مردمی شاد و سرزنده و پیشرو خواهد دید.
- خود شما در این یک سال چه فعالیتهایی داشتهاید؟
اگر چه دو هفته پس از انتخابات دهمین دورهی کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان خانهی تئاتر ایران، تیم هیأتمدیرهی ما با ورود کروناویروس مواجه شد؛ و از هفتهی سوم، تعطیلات پیدرپی ادارات و ریتم کُند اجتماعی درهم آمیخت، اما در میان مرگومیرهای ناشی از حضور همکاران عزیزمان در هنرهای کشور، تاکنون جلسات حضوری و مجازی فراوانی برای پیشبرد طرحهای ملی و درونگروهی برگزار شده است. بخش مهمی از طرحهای اجرایی درآمدزای کانون، بهدلیل مجازیشدن دانشگاهها و سالنهای تئاتر و منع حضور عمومی در کارگاههای آموزشی، عقیم ماند. با اینحال پروپوزالهایی متناسب با شرایط ویژهی روزگار، در جریان اجراییشدن قرار دارد که بهلطف خداوندگار مهربانیها و تلاش همکاران، در حال نتیجهگیری است. هیأتمدیرهی کانون از هیچ کوششی در این مدت یک سالهی خطرناک، برای خدمت به اعضای محترم دریغ نورزیده، در دورهای که همهی ادارات بسته یا نیمهبسته است چند پروژهی اساسی کانون به پایان راه نزدیک شده، که هر کدام بهوقت بارنشستن، دیده خواهد شد. برگزاری نخستین کنفرانس ملی نمایشنامهپژوهی ایران، بهدبیری پروفسور فرهاد ناظرزاده کرمانی، بهمدت هفت ماه برنامهریزی پیوسته، با مشارکت مؤسسهی سپندار جاودانخِرد و همکاری بسیاری از اعضای محترم کانون و استادان درجه یک دانشگاهها و پژوهشکدههای هنری فرهنگی کشور، استقبال بالغ بر صد و هفت متقاضی مقاله، و سخنرانی دربارهی درام و درامنویسی ملی، همراهی سه مجلهی علمی پژوهشی موردتأیید وزارت علوم، حمایت پایگاه اسناد علمی جهان اسلام، از مجموعهمقالات کنفرانس (ISC)، چاپ سه عنوان کتاب از چکیدهمقالات منتخب، مقالات منتخب و کتاب ویژهی مقالات کنفرانس، توسط نشر آواهیا، و برنامههای اجرایی کنفرانس که در سه روز پیوسته با سخنرانی سی پژوهشگر انتخابشده توسط داوران، ورکشاپهای آموزشی، پنلهای پژوهشی که از 23 تا 25 اسفند بهطور مجازی برای نمایشنامهپژوهان ایران و خارج از ایران، برگزار خواهد گردید. اگر منظور از پرسشتان دربارهی فعالیتهای شخصی خودم، در زمینهی علمی پژوهشی باشد، علاوه بر اینکه عضو هیأتعلمی دانشگاه هستم و در مقاطع دکتری و ارشد و کارشناسی، تدریس دارم؛ میتوانم به نگارش فیلمنامهی سینمایی «آدخت» اشاره کنم، که مراحل ثبت سینمایی و تولید آن پیش رو است. بازنویسی و چاپ دوم کتاب «درخت گیان، آئینهای نمایشی قوم ارمن»، وارد بازار شده است. کتاب «مزار شریف»، تازهترین نمایشنامهام منتشر شده است. پنج مقالهی جدید در زمینهی انسانشناسی نمایش، در مجلات خارجی و داخلی چاپ شده است. داور فستیوال بینالمللی فیلمهای مستند 2020 بودهام. عضو هیأتتحریریهی مجلات داخلی و خارجی هستم و مقالات انسانشناسی نمایش را جزو کارهای پژوهشی دارم. مراحل نهایی تصویب سریال 26 قسمتی تاریخی «قمر» را با تیم نویسندگان پیش رو داریم.
- آموزش در یک سال اخیر چه بازتابی داشته است؟
متأسفانه در یک سال گذشته، بخش آموزش بهشدت از مدار کیفی خارج شده است. محیط آکادمیک بین سیستمهای جدید رسانه و تکنولوژیهای کمکاربرد و بیانگیزگی دانشجویان و هنرجویان، سرگردان شده است. تشتت آرای مدرسین و اماکن آموزشی نیز از سویی دیگر، موجب ریتم کُند آموزش در هنر شده است. یکی از اهداف بسیار مهم کانون نمایشنامهنویسان، در تعامل بین اعضای کانون با دپارتمانهای ادبیات نمایشی کشور، جهت آموزش نمایشنامهنویسی حرفهای و نمایشنامهخوانی زیرنظر اعضای کانون بود که از همان دو سه هفتهی نخست استقرار دهمین هیأتمدیرهی کانون، موافقتهای شفاهی و نامهنگاریهای آن با دانشگاههایی که رشتهی ادبیات نمایشی دارند، انجام شد. اما فراگیری کروناویروس با تعطیل شدن دانشگاهها و نشستهای حضوری اعضای کانون، این امکان را هم از هر دو طرف کانون و دانشگاه گرفت.